یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

نوروز امسال خود را چگونه گذراندید؟

سلام گل مامان عید اومد و رفت و پر از خاطره شدیم باز!!! خاطره های به یاد موندنی!!!! که شاید برای تجربه دوباره اشون باید تا عید سال دیگه منتظربمونیم. عید امسال رو با یه عروسی به استقبال رفتیم. عروسی عمو محمد و خاله الهام از دوستای خوبمون که بعد از یکی دوباری که عروسیشون عقب افتاده بود بالاخره برگزار شد و چقدر هم خوب بود با اینکه ما دیر رسیدیم.... سال تحویل  رو امسال اصفهان بودیم پیش مامانی و بابایی. سفره هفت سین امسال رو خاله نسرین با ذوق و سلیقه خاصی پهن کرد و تو متعجب از این سفره همش درمورد سین های سفره میپرسیدی!! عکسات کنار این سفره رو ندارم و اگه خاله نسرین واسم بفرسته حتما برات اینجا میذارم. 4 روز اصفهان بودیم تو این فاصله رف...
14 فروردين 1391

سفر یزد و دیدار دوست

مامان یه دوست مهربونی داره از دوران دانشگاه، که بافق زندگی میکنه.وقتی درس و دانشگاهمون تموم شد سوار قطار شد و رفت دیار خودشون و دیگه ما همدیگر رو ندیدیم فقط تلفنی با هم در ارتباط بودیم تا فروردین 85 و جشن عروسی ما،با شوهرش منت گذاشتن و اومدن اصفهان و تو جشن ما شرکت کردن.اون دیدار خیلی کوتاه بود و اصلا نتونستیم که با هم صحبت کنیم.خلاصه اینکه میتونم بگم که تو این 9 سال تمام ارتباط ما معطوف شده به تلفن هامون. تو این مدت هردو ازدواج کردیم به فاصله 5 ماه از هم هر دو بچه دار شدیم با اختلاف 5 ماه از هم.و هردو دختر داریم. تواین چند سال هربار که تصمیم میگرفتیم که بریم بافق و همدیگه رو ببینیم یه اتفاقی می افتادو مانع میشد. امسال کمر همت رو بستم و ...
14 فروردين 1391

بهار

  بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخه های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگ های سبز بید عطر نرگس، رقص باد ... نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست ... نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار     ...
28 اسفند 1390

بوی سبزه بوی گل

بهار هم داره میاد با سنبل و بنفشه هاش و شب بوهاش!! دلم برای بابایی و مامانی و خونمون تنگ شده. که انگار دلم تماما اونجاست که هرسال دم عید که میشد بابا با گلدونهای شب بو میومد خونه و اونوقت بود که میفهمیدیم راستی راستی بهار اومد !!! میدونم که الان هم که دارم مینویسم گلدونهای بابا تو گلخونه نشستن و عطرشون همه جا رو پر کرده!! این وقتها که میشه دلم پر میکشه واسه بچگیهام که کفش و لباس نو میخریدیم و بایگانی میشد توی کمد واسه روز اول سال که تمیز بمونه!!! اونوقت به هر بهانه ای میرفتیم سر کمد تا لباسهامون رو یواشکی نگاه کنیم. دلم تنگ شده واسه اون دزدکی پوشیدنهاش!!!! انگار عید و سال نو واسه بچه ها رنگ و بوی دیگه داره که ان...
24 اسفند 1390

یسنای من دنیای من

شیرینم از کارهات و حرفهات جا موندم!!! آخه هر روز یه حرف جدید یه کار جدید داری!! روزها مثل باد دارن میگذرن و من فقط نظاره میکنم به این همه عجله برای پایان و آغازی دوباره!!!   این چندوقت همش میگی مامان بریم مگازه (مغازه)دو تا بسنتی بخییم،چیپس بخییم،شیر بخییم،پشک(پفک)بخییم (بخریم)!! از اتوبوس خیلی خوشت میاد.وقتی توی خیابون اتوبوس میبینی میگی اوبوس همش دلت میخواد که سوار اتوبوس بشی ولی خوب ما که همیشه با ماشین میریم بیرون و به اتوبوس سواری نمیرسیم. شعرخوندنت خیلی خوب شده چندتا شعر یاد گرفتی و با خودت تکرار میکنی ولی بعضی کلمه ها رو هنوز نمیتونی درست تلفظ کنی. شعرهای خاله شادونه رو حفظ شدی کاملا. چند روز پیش واست یه سی دی خاله شاد...
22 اسفند 1390

چهره جدید یسنا

هفته پیش پنج شنبه صبح که از خواب بیدار شدی بدجوری موهات به هم ریخته بود. هر کاری میکردم قشنگ نمیشد.از اونجایی که خیلی هم میونه خوبی با گل سر و بستن  مو نداری  و شب هم مهمون بودیم ،تصمیم گرفتم ببرمت آرایشگاه و موهات رو کوتاه کنم.با هر ترفندی بود بالاخره تونستیم با خانم آرایشگر موهات رو کوتاه کنیم بماند که چقدر گریه کردی!!! تو این هفته همش میخواستم ازت عکس بگیرم که متاسفانه جور نمیشد تا دیروز که بعد از حمام که موهات رو سشوار کشیدم، اجازه دادی که ازت عکس بگیرم اینم دو تا از عکسات   ...
17 اسفند 1390

مسابقه شهرزاد

دوستان وبلاگ نویس عزیزم!! مجله شهرزاد مسابقه ای رو طراحی کرده به نام جشنواره وبلاگهای مادرانه و پدرانه!! تا آخر فروردین فرصت دارین تا عنوان وبلاگ رو به همراه آدرس و لینک وبلاگ،نام مدیر وبلاگ،تاریخ ساخت، شماره تماس و مختصری از مطالب وبلاگ رو به آدرسsite@shahrzadpress.com فرستاده تا وبلاگتون زیر نظر کارشناسها تحلیل بشه. هم فال و هم تماشا. ما که داریم کار خودمون رو میکنیم و واسه دل خودمون مینویسیم،حالا کارشناسی هم بشه که دیگه عالیه. یه مطلب رو هم سایت شهرزاد گذاشته در مورد آموزش وبلاگنویسی که لینکش رو میذارم. آموزش وبلاگ نویسی ویژه پدران و مادران   همگی موفق باشید!     ...
15 اسفند 1390

به سادگی چندخط نوشته

دخترکم!!! نمیدونم این روزها من مامان تو ام و شما بچه یا شما مامانی و من بچه!!! این چندروز انگار که زندگی کردن رو از تو یاد گرفتم،ساده و بی دغدغه و بی کینه!!! سادگی زندگی ات آنقدر خیره کننده است که ساعت ها محو بازی با هم میشویم بی آنکه گذر زمان را حس کنیم. و چه ساده سرگرم میشوی به سادگی بازی با در شیشه نوشابه!!!! تمام دغدغه زندگی ات در این روزهای شلوغ، نگرانی ات از نداشتن  نگاه مهربان من و باباست. واین را هر ساعت با جمله دوستت دارم که چه ساده و شیرین بیان میکنی،نشان میدهی. نمیدانی که تو تمام زندگی ما هستی و بدون تو عشق ما رنگ و بویی نداشت... که تو گل  گلخانه زندگی ما شده ای و حتی زمانی که گریه میکنی چیزی از عشق ما به تو کم نمی...
14 اسفند 1390