یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

خواهش میکنم!!!!

جمله خواهش میکنم هم وارد دایره لغاتت شد عزیزک مؤدب من!!! امروز وقتی از بابا چیزی رو میخواستی که نمیشد دستت داد،با لحن مظلومانه ای گفتی: خواهش میکنم!!! ...
23 تير 1391

27 عزیز

عسلم امروز برای من وبابا روز مهمی بود 27 عزیز ما!! سالگرد ازدواج من و بابا. دور ششم به پایان رسید و وارد هفتمین سال زندگی مشترکمون شدیم.مبارک باشه بر ما این شش سال پر از خاطره های خوب
23 تير 1391

خاله ریزه و قاشقهاش

خاله ریزه نیم وجبی من عاشق قاشق شده. واسه هرکاری باید خودش از تو کشو قاشق برداره و استفاده کنه.این قاشقها سحرآمیزند یا نه هنوز نمیدونم ولی هر چی که هستن هر وقت که قاشقهای توی کشو کم میشن و هیچ جای خونه وآشپزخونه پیدا نمیشن باید توی کشوی کمد یسنا خانم پیداش کنی که احتکار میکنه برای روز مبادا!!   عکس سه در چهار مامانی رو از توی عکسها کشیده بیرون،یه کم نگاهش میکنه و بعد میگه مامانی ا ُ صه میخوره!!!!(غصه میخوره) با تعجب عکس رو ازش میگیرم دیدم مامانم توی این عکس ناراحت افتاده!!!!!! ...
23 تير 1391

دوباره شهرزاد!!!

عزیزکم واسه دومین بار شهرزادی شدی. بار اول که عکست رو واسه مسابقه فرستاده بودم و چاپ شد. خنده خوشگلت با چال لپهات با شهرزاد موندگارتر شد. این ماه هم  همون عکست رو به همراه یه مطلب از وبلاگت چاپ کردن. راستی قبل از عید هم وبلاگت رو تو قسمت معرفی وبلاگهای سایت شهرزاد معرفی کردند. خیلی خوشحالم که وبلاگت مورد توجه قرار گرفته.اینطوری دوستای بیشتری پیدا میکنیم. دوستت دارم امید زندگیم!!     این هم لینک مطلبیه که قبلا واست نوشتم http://yasnakhanoom.niniweblog.com/post15.php ...
23 تير 1391

سرمستم ازین پیک

سلام به شما دوست عزیز بدین وسیله به اطلاع می رساند وبلاگ شما جزو 20 وبلاگی است که طبق نظر داوران در جشنواره وبلاگ های مادرانه که به همت نشریه شهرزاد برای اولین بار برگزار می شود, به مرحله نیمه نهایی راه یافته است. از این بین 10 وبلاگ برگزیده روز سه شنبه 30 خردادماه از ساعت 10 صبح الی 12 در سرای روزنامه نگاران معرفی و تجلیل می شوند. از این رو از شما و خانواده محترمتان دعوت می شود در این مراسم که با حضور برخی از استادان دانشگاه برگزار می شود, حاضر شوید. آدرس : آدرس: خیابان ولیعصر، بالاتر از سه راه شهید بهشتی، خیابان شهید اکبری، پلاک24                 &nb...
23 تير 1391

شیرین زبون مامان

گل خوشبوی مامان!! دیگه خیلی باید مراقب رفتار و حرکاتم باشم کاملا داری الگو برداری میکنی و هر دفعه مامان رو با جمله هات سورپرایز میکنی.  امشب با عمو و مادر و عمه رفتیم پارک تا شما بچه ها وقت بیشتری واسه بازی تو هوای آزاد داشته باشین هم ما بزرگترها دور هم بشینیم و به دور از تلویزیون که این روزها شده بلای هر خونواده ای راحت و بی دردسر حرف بزنیم. وقتی رسیدیم زنعموی مهربونت بردت محوطه بازی بچه ها و باهات بازی کرد وقتی برگشتین قیافه زن عمو دیدنی بود از دست تو وروجک. گویا خواسته بوده که دستت رو بگیره و از توی چمنها برین به سمت وسایل بازی که گفتی موتور نمیاد که؟؟؟ وقتی رسیدی به جایی که دیدی موتور رد میشه دستت رو دادی . گفتی حالا  دستمو...
18 تير 1391