یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

جشن پایان سال

نوآمور عزیز یسنا صالحی به تو که همانند پرستوی زیبا به دنیای بیکران علم بال گشودی و با سعی و تلاش خود دوره پیش دبستانی رو با موفقیت به پایان رساندی تبریک گفته امیدواریم در سایه الطاف پروردگار مهربان دستهای کوچک توانای تو دریچه های دانش را باز نموده و همواره ترسیم کننده پیروزیهای مستمر درخشان برای آینده و کشور عزیزمان ایران باشد.   پیش دبستانی و دبستان مهرآیین کوشا   دخترک شش ساله من!جشن پیش دبستانیتون و مراسم خداحافظی با مربی دوست داشتنیتون و دوستای عزیزت هم برگزار کردی و  امیدوار و دلشاد یه مرحله دیگه رو پشت سر گذاشتی و چشم به روبرو داریم... ازونجایی که میدونستی مهرماه بیشتر دوستات و مربیت رو خواهی دید خی...
17 خرداد 1395

روزهای طلایی پیش دبستانی

به یمن شبکه های اجتماعی و اینترنت در همه جا در دسترس و ذوق و سلیقه مربی دوست داشتنی پیش دبستانیتون ما هر چند روز یکبار به طور تصویری در جریان امور و انجام کارهاتون توی کلاس هستیم. چقدر ذوق میکنم که حوالی ساعت ده و یازده مربی نازنینتون ازتون در حین کار عکس میگیره برامون میفرسته و از دلتنگی درمون میاره.عکسهایی که برات میذارم همه اش هنر دست خانم مرادی نازنین و محبتهای بی دریغشه تو در بین مانداناو رهای عزیز شب یلدا در جمع دوستان در حین انجام کار کلاسی ثبت اثر سیاره اورانوس باز هم نقاشی سیاره اورانوس آموزش فشار هوا بر آب دیروز هم با خوشحالی به توصیه مربیتون عمل کردی و هسته های نارنج رو کاشتی و...
26 بهمن 1394

تو و مهرآیین

دختر نازم اشتیاقت برای یادگیری روزافزون شده.یه روز با ذوق فراوون از سیاره ها و ستاره ها برام میگی و اسم سیاره ها رو به ترتیب و پشت سر هم میگی و کیف میکنی.یه روز از تعداد جمجمه های سر حرف میزنی و میگی باید خیلی مواظب باشیم.یه روز میگی مامان میدونی ستاره ها هم گردن !؟و نورشون وقتی به جو!!میخوره میشکنه و ما پنج پر میبینیمشون و یه روز دیگه شعری میخونی از اعداد فارسی ... یه روز با ذوق میای و تعریف میکنی که توی کلاس فقط تو تونستی جواب سوال مربیتون رو بدی وقتی پایتخت ایران رو پرسیده و مربیتون کلی برات دست زده و یه روز میگی مامان مهتاب دوبار شعر خوند ولی من یه بار.... روزهای قشنگی رو سپری میکنی با مهر آیین و جشنهای روزانه اش ...
24 مهر 1394

فصل جدید

فردا فصل جدیدی از زندگیت شروع میشه. فردا برات رنگ و بوی خاصی داره.اولین حضورت در مدرسه برای ورود به پیش دبستانی. امشب همه وسایلت رو برای ورود به پیش دبستانی آماده کردی و الان تو تختت خوابیدی . سوالای مختلفی میاد به ذهنت که نشون میده یه کم گیج شدی. مامان!معلممون خیلی مهربونه؟  مامان !چند تا بچه هست؟ مامان !اونجا میمونی؟؟ مامان زود میای دنبالم؟ مامان !پرستش میاد؟ نازنینم منم مثل تو هیجان زده ام و همچنین بابا .و البته اون غصه دار هم هست که به خاطر کار زیاد این هفته اش نمیتونه روز اول تورو همراهی کنه و ازین بابت ناراحته  ولی میدونم فردا همه حواسش پیش توست .قدمهای اول راه تحصیلت استوار و محکم ,جان مادر… ...
3 مهر 1394
1