یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

دختر بابایی

نمیدونی اون لحظه چه حس قشنگی رو به من و بابا منتقل کردی نازنین دخترم... وقتی برگشتی گفتی مامان همیشه مواظب منه و من هم مواظب بابام ...سرِ آب خوردن بابا بین غذاش، به بابا گفتی وسط غذا آب نخور بابایی دلت درد میگیره...همینه که میگن دلِ دختر بنده به دل بابا ... یکی یه دونه دختر من روزت مبارک ...
5 شهريور 1393

مهربان مرد زادروزت خجسته

یک نفر در همین نزدیکی ها چیزی، به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است .. خیالت راحت باشد ، آرام چشمهایت را ببند، یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است.. . یک نفر که از همه زیبایی های دنیا تنها تورا باور دارد. مهربان مرد زادروزت خجسته! چند سالیه که روز اول تابستون برام رنگ و بوی دیگه ای داره و حس و حال خوبی دارم تو این روز...امروز تولد بابا ست نازنینم و چقدر از دیروز صبح که با هم رفتیم برای خرید کادو جلوی خودتو گرفتی که یه وقت سوپرایزمونو لو ندی و من چقدر تو دلم دعا میکردم که یهو سوتی ندی.هرچند که دیروز موقع ناهار نتونستی جلوی خودتو بگیری و داشتی رازمون رو بر ملا میکردی ولی خوب بابا اصلا تو باغ نبود و تمام حواسش ب...
1 تير 1393

پدرم تکیه گاه ارزوهای من است

ﭘﺪﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ فرزندش ﻭ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ فرزند ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ! ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﮕﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ فرزند ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ! ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺩﻟﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﺯﺣﻤﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺍﺯ ﺷﻮﻧﻪ فرزندش ﺑﺮﺩﺍﺷت و ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ فرزند ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ! ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻧﻈﺮﺕ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ؟ فرزند ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﺸﺘﻤﻪ...   روزهای زیبا رو ما میسازیم مناسبتها فقط بهانه است... پدر مهربون و دوست داشتنی خانه پرمهر ما روزت مبارک ...
22 ارديبهشت 1393

مرسی از اینکه به دنیا اومدی

یسنای من ! بابا محمد هروقت میخواد تولد کسی رو تبریک بگه میگه مرسی از اینکه به دنیا اومدی!!! الان منم میخوام همینو به خود بابا محمد بگم و بهش بگم که مرسی که به دنیا اومدی عزیزم تا من معنای زندگی رو با با تو بودن پیداکنم. به دنیا اومدی تا زیباترین لحظه ها رو برای من بسازی. مرسی از اینکه به دنیا اومدی.تولدت مبارک ...
1 تير 1392

بابا محمد و یسنا

بابا که از راه میرسه تا صدای چرخش کلید توی قفل در رو میشنوی،میدوی میری پشت مبل قایم میشی. اونوقت بابا باید همه خونه دنبالت بگرده. با اینکه همیشه یه جا قایم میشی ولی این قانون بازیتونه. که همه جا دنبالت بگرده. و هی بپرسه پس یسنا کجاست؟؟؟ مامان یسنا یسنا کجا رفته و تو ریز ریز بخندی و پشت مبل کیف کنی واسه خودت. بعد بابا بگه :اِ اِ اِ چرا این مبله پا داره؟ و میاد پیدات میکنه وکلی میخندین با هم دیگه... بازیهای شما پدر و دختر خیلی دیدنیه... همش دارین دنبال هم میگردین هر جا که بشه قایم میشین و بازی میکنین. تو دختر نازم که مثل کبک میمونی وقتی سرت رو میکنی زیر پتو فکر میکنی دیگه کسی تو رو نمیبینه و ما چقدر میخندیم به این حرکتت... یسنای من و ...
1 آذر 1391

ساعت آب گرم

وقتی یه دختر دو سال و چندماهه داری که همش میخواد استقلالش رو با کارهاش به رخ همه بکشه،باید مواظب رفتار و حرکاتت باشی.اینو گفتم که بگم دختر دو سال و تقریبا 4 ماهه من امروز وقتی بعد یه آب بازی و حمام جانانه حوله پیچ به بابامحمد تحویل داده شد،وقتی بابا واسه اینکه به وروجک خونه ما بیشتر خوش بگذره موقع خشک کردنش باهاش بازی میکنه و تو هوا میچرخوندش،یسنا خانم ما با قیافه حق به جانب که این روزها زیاد ازش میبینیم. به بابا میگه: بابا بازی میکنی؟؟!! خشک کن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حالا تصور کنید که قیافه بابا محمد چه شکلی باید شده باشه؟؟ ...
3 تير 1391

منطق یسنایی

دیشب یا پریشب بود درست یادم نیست.قرار بود نارگل و مامان و باباش واسه شام بیان خونمون. اومدی توی آشپزخونه شکلاتهایی که ریخته بودم تو شکلات خوری رو دیدی و گفتی "کاکا" من که دستم به غذا درست کردن بند بود بهت گفتم که مامان نمیتونه بهت شکلات بده برو به بابا بگو واست بیاره خیلی آروم و بی سروصدا رفتی پیش بابا که کنترل به دست نشسته بود پای تلویزیون و کانال بالا و پایین میکرد. هرچی بابا رو صدا میکردی که جدیدا هم یاد گرفتی میگی باباجونم!!!! بابا اصلا حواسش نبود و بلند نمیشد.(اینم به خاطر این بود که اصولا آقایون فقط روی یک کار میتونن متمرکز بشن و تو اون موقع هم بابا داشت اخبار گوش میداد اونم از نوع ورزشی). بعد از اینکه چند دقیقه ای صدا کردی و عکس العمل...
7 آذر 1390

فرشته شیطون

ساعت 11 شب. بابا خسته از یه روز شلوغ روی کاناپه دراز کشیده و داره تلویزیون نگاه میکنه.یسنا نمیتونه بخوابه میره سراغ بابا و یه بوس از لپ بابا میگیره. بابا میگه مرسی دخترم. یسنا یه بوس دیگه از اون لپ بابا میگیره بابا میگه قربونت برم! یسنا یه بوس هم از پیشونی بابا میگیره بابا الان خوشحاله و داره از ته دل میخنده!!! یسنا با شیطنت میگه بابا دو سه!!!!!!!!!!(بریم بدوییم) ...
7 آذر 1390
1