یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

بابا محمد و یسنا

1391/9/1 12:09
نویسنده : مامان الهه
690 بازدید
اشتراک گذاری

بابا که از راه میرسه تا صدای چرخش کلید توی قفل در رو میشنوی،میدوی میری پشت مبل قایم میشی. اونوقت بابا باید همه خونه دنبالت بگرده. با اینکه همیشه یه جا قایم میشی ولی این قانون بازیتونه. که همه جا دنبالت بگرده. و هی بپرسه پس یسنا کجاست؟؟؟ مامان یسنا یسنا کجا رفته و تو ریز ریز بخندی و پشت مبل کیف کنی واسه خودت. بعد بابا بگه :اِ اِ اِ چرا این مبله پا داره؟ و میاد پیدات میکنه وکلی میخندین با هم دیگه...

بازیهای شما پدر و دختر خیلی دیدنیه... همش دارین دنبال هم میگردین هر جا که بشه قایم میشین و بازی میکنین. تو دختر نازم که مثل کبک میمونی وقتی سرت رو میکنی زیر پتو فکر میکنی دیگه کسی تو رو نمیبینه و ما چقدر میخندیم به این حرکتت...

یسنای من و محمد عزیزم همیشه همینطوری شاد و پرانرژی باشین که زندگیم بدون حضور شما هیچه....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

رضوان
1 آذر 91 14:02
خدا خانواده سه نفرتونو سالم کنار هم حفظ کنه.
منم عاشق بازی کردن باباو نی نی هستم.


ممنونم رضوان جون. همین دعا رو در حقت میکنم و یه آمین از ته دل میگم دوست خوبم
سارا مامان آرام
1 آذر 91 14:29
همیشه شاد و خوشبخت باشید


ممنون همچنین شما
مامان یسنا
1 آذر 91 15:58
چه جالب این بازیه هر روزه یسنای ما و باباشه تازه اگه باباش زود پیداش کنه ناراحت می شه قهر می کنه یسنا کوچولو رو جای من ببوسید

من وبلاگ ندارم


چه جالب واقعا... خوشحال شدم که بهمون سرمیزنی دوست خوبم یسنات رو از طرف من ببوس.راستی یسناخانم شما چندسالشه؟
مامان آراد(خاطره)
1 آذر 91 23:36
قربونت قایم شدنت برم... ایشالا که همیشه در کنار هم سلامت باشین...
مامان دینا
2 آذر 91 0:37
سلام عزیزم خدا این 2 عزیز رو برات نگه دار .لحظهاتون پر از عشق وخوشی دوستان.


سلام به روی ماهت ممنونم از حضور گرمت. چقدر ماهین به خدا شما عزیزا!!! لحظه های شما هم پر از عشق


شهره مامان مینو
3 آذر 91 2:00
جانمممممم این دخترا همشون بابایین
مامان پارمیس
3 آذر 91 10:28
الهه جون پارمیس هم وقتی رضا میاد قلیم میشه!! این همون ناز و عشوه ایه که دخترا واسه باباشون دارن. جالبه من که از سر کار میام میاد دم در وامیسته و سریع تقاضای شیر میکنه
منا مامان یسنا
5 آذر 91 20:52
خیلی جالبه افرین به بابای پرحوصله


دست مریزاد به باباواقعا
مامان نیایش
6 آذر 91 23:07
ان شاالله خدا جمع گرم و صمیمی سه نفره تون رو همیشه سالم و شاد نگه داره سایه ی بابایی رو سر دخمل نازش و مامان مهربون و دوست داشتنی


ممنونم ازت زهره جون با دعایی که کردی. همینطور یه آمین میگم برای شما و دختر نازت و همسر مهربونت. ببوس نیایش رو
مامان نیایش
6 آذر 91 23:08
نیایش هم عاشق قایم باشکه و همش میخواد که خودش هم برنده بشه دوست داره پیداش کنی ولی نگیریش یعنی بیاد و سُک سک کنه


این بازی هرروز ماست و اگه با حوصله باشیم 20 بار تکرار میشه پشت سر هم


مامان نيروانا
7 آذر 91 7:18
الهه ي عزيزم،‌ چطوري خواهري؟ ايشالا هميشه شاد و پرانرژي باشي و عزيزاي دلت هم همينجور باران مهر بر سرت ببارن.
ديشب وقت غذاپختن بدجوري دلم هواتو كرده بود. يادم اومد اين چند روزه سراغت نيومدم ببينم چطور مطوري. اول صبح وقتي كه اومدم نت ميبينم بله بازم الهه منو شرمنده كرد. دوسِت دارم ياور هميشه مؤمن


دل به دل راه داره عزیز دلم. تو خودت یاور همیشه مومن هستی همیشه
مامان متین
7 آذر 91 10:45
عزیزم. چه شیرین و دیدنی این بازیا .متین منم همین که باباش میاد میپره زیر پتو تختش .اونم همیشه یه جا قایم میشه .


پس اینجا هم با هم تفاهم دارن
مامی یلدا
8 آذر 91 13:58
حالا نمی شد عکس رو از روبرو بگیری


این عکس رو یکی از دوستای نازنینمون گرفته وقتی که محمد و یسنا اصلا حواسشون نبوده چشم ی عکس هم از روبرو میذارم
♥ الهه مامان روشا جون♥
8 آذر 91 15:08
الهی بگردم روشای منم با زبون بی زبونی با باباش بازی میکنه.وقتی باباش میاد میره پشت در تا کلید رو بچرخونه میگه دااااااااا یعنی دالی.


روشا خانم که کارهاش حرف نداره دااااااااااااا
عرفان
16 آذر 91 22:30
بچه آخه نمیگی اون پشت یه بلایی به سرت می آد


نه عرفان جون مامانم حواسش به من هست!!!!!!