باغ گلهای اطلسی
روزشمار بالای وبلاگت خبر از به آخر رسیدن روزای چهارسالگیت و نوید بخش رسیدن پنج طلایی زندگیته جانِ مادر!
یک ماه دیگه شروع یه دور جدید ِ و من تو خیالم هم فکر نمیکردم که اینقدر زود به دور پنجم برسیم! حالا دیگه بیشتر از قبل نشونه های یه دختر فرشته سان رو داری. دنیای صورتیت به دنیای بنفش تغییر رنگ داده و عروسکهات توی تختت جا گرفتن. حالا دیگه اتاقت رو استیکرهای جورواجور آذین بخشیدن و هرطرف که نگاه میکنی یکی از شخصیتهای کارتونی خودشو نشون میده. دنیای پر از دورا و بوتس و سوییپر و توت فرنگی کوچولو با دنیای پرنسسهای مختلف جایگزین شدن ؛ فکر و ذکرت شده کارها و حرفهای السا و آنا دوتا خواهر ِ پرنسس frozen ...آهنگ مورد علاقه ات هم یکی از همین آهنگهای انگلیسی این کارتون شده که گوش میدی و جاهاییش رو که نمیفهمی میگی باید از خاله نسرین بپرسم که چی میگه!! خیلی از کلمات شعرش رو تشخیص میدی و با ذهن کودکانه خودت کنار هم میچینی ...یه وقتهایی هم دلت میخواد جای پرنسسِ مو بلند گیسو کمند بشی و با موهات ریسمان درست کنی... یه وقتی هم یهو میگی مثل گیسو کمند موهام رو کوتاه کنم و این کارو هم کردی!! چندروز پیش موهات رو کوتاه کردیم و چقدر هم ناز شدی پرنسس ِ مو کوتاهِ دوست داشتنی ِ من!
نقاشیهات پرشده از یه زمین استوار و دخترای بنفش پوشِ گیسوکمندِ مژگون بلند! و بادکنک و تاج و قصر و رنگین کمون! جزییات توی نقاشیهات بیشتر از قبل خودش رو نشون میده و خونه رو با دودکش و پنجره و در و پرده و ... میکشی...دخترای نقاشیهات هم موهای بلند دارن و مژه های مشخص و روی موهاشون یه پاپیون همرنگ لباسشون خودنمایی میکنه. هنوز هم از رنگ کردن ِزیاد، خوشت نمیاد و نقاشیهات رو هم سعی میکنی جوری بکشی که زیاد به رنگ کردن احتیاجی نداشته باشه. کتاب رنگ آمیزیت هم من و بابا باید کمکت کنیم وگرنه خودت تنهایی زود خسته میشی...
این روزها تلاشم برای یاد دادن اینکه همیشه نمیشه اول بود نتیجه داده و دیگه مثل اولها ازینکه توی بازی بهمون ببازی ناراحت نمیشی. میدونی توی بازی همه رقیب سرسخت هم میشیم و هر کس ببره بعدش دوباره همه با هم دوستیم و خوشحالیم هرچند من و بابا و بیشتر بابا سعی میکنیم حواسمون باشه که تو میل به اول شدن داری و یه جاهایی بدون اینکه بفهمی بهت آوانس میدیم...
این روزهامون پر شده از تو! دنیای تو! صدای تو! سوالای تو!چراهای تو! نه گفتنهات! چشم گفتنهات! تحلیل کردنهات... توصیف دلتنگیات! زندگیمون خلاصه شده در تو! این روزهامون رو دوست دارم هرچند یه وقتهایی سر تکلیفای کلاس زبانت با هم دعوامون میشه و صدامون بالا میره ولی باز تو دوست داشتنی ترین قسمت زندگی من و بابایی.
59 ماهگیت مبارک نفس!!!