مردادنامه

1392/6/3 0:27

نویسنده : مامان الهه

734 بازدید

اشتراک گذاری

yasna

مرداد با همه قشنگیها و بدیهاش تموم شد. چیزی که ازش موند خاطره های خوب و بدشه.دلم میخواد با مرور لحظه های قشنگش شهریور رو شروع کنیم که وقتی اول مهر نگاهی به شهریور میکنیم وزنه خوبیهاش سنگین و سنگین تر باشه...

yasna92

yasna

سفالگری

سفالگری کودکان

لانه مورچه

به گفته خودت خونه مورچه ها

رنگین کمان

رنگین کمان درست کردی و با خوشحالی میگی بیاین rainbow درست کردم

یسنای استامپی

اینم رنگین کمان خونه ما با دست هایی که با جوهر استامپ آبیتر از آبیه!!!! وقتی ازت پرسیدیم چرا این کارو کردی؟ آخه مهر نداشته ام!!!!مجبور شدم!!!!!

دوست نوشت: فکر نکنید که یسنا خونه رو به هم ریخته ها نه!!!!! مدلشه!!!! نیشخند

تصویر یک فرشته

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (20)

مامان مهبد كوچولو
3 شهریور 92 8:09

اول ؟؟؟؟

همیشه اولی

مامان مهبد كوچولو
3 شهریور 92 8:12

سلام به خوشتيپ ِ خاله با اون موهاي قشنگش ..... سلام به الهه ي مهربوني ، سلام به شهريور كه قراره وزنه ي خوبيهاش به اميد خدا سنگينتر باشه ، اصلا ً ايشالله كه توش بدي نداشته باشه ، چه عكسهاي اوشلي انداختيد ( به قول مهبد )
اي جانم به اون موش آخري كه دستاش آبيتر از آبيه ، الهه جون چه جوري اونهمه استامپ رو پاك كردي ؟؟؟ قربون اون rainbow درست كردنت عزيزكم .

بوسه باران كن اين جيگر طلاي موش موشي رو

سلام به خاله مهربونی مثل مهدیه جون. مرسی به خاطر همراهیت . وایی جات خالی بود اون لحظه ای که با اون قیافه دیدمش و بعد تو حمام که پاک نمیشد با چه بدبختی تمیزش کردم هر چند هنوز آثارش روی بدنش گهگداری دیده میشه

مامان آناهيتا
3 شهریور 92 10:47

چه بزرگ شدي خاله ماشااله. قربون اين انگليسي صحبت كردنت نازم برم من. تو خودت رنگين كموني دخملي. عكسات معركه شدن نازگلكم. الهه جان، الهي همه لحظاتت خوش و شاد باشه. همه ماه ها و فصل هات خانوم. ببوس اين جيگر طلا رو كه حسابي دلبر شده.

مرسی خاله جون تا وقتی شما دوستای خوب رو دارم همیشه لحظه هامون شاد شاده.

رضوان مامان رادین
3 شهریور 92 13:11

وای که چقدر عکسها قشنگ بودن...نمیدونی الهه جون چقدر دلم واستون تنگ شده

راستی میبینم که یسنایی هم مثل رادین ماشین بازی میکنه...از روی اون عکسه سریع رد شدم وگرنه رادین ببینه دیگه ول کن نیست...باید یکی دوساعت زل بزنه به هر عکسی که توش ماشینه...جالبه بعدشم شاکی میشه که نی نی ا چرا با ماشینش حرکت نمیکنه...هر چی میگم گلم این عکسه اما.....رادینه دیگه چه میشه کرد

خانومی اگه خدا بخواد 7 ام میایم اراک تا 21 ام...آخ جون....دو ماهه نیامدم آخه

سلام رصوان جون دل ماه مبراتون تنگ شده .ایشالا اومدی اراک همدیگرو ببینیم عزیز دلم...اون ماشین ماجرا داره زیاد...جانم به رادین که خصوصیات منحصر به فرد داره.حسابی بهتون خوش بگذره و البته به ما با بودن شما

مامانی درسا
4 شهریور 92 2:30

انشاالله اینقده وزنه خوبیهای زندگیتون سنگین باشه که نشه بلندش کرد...... وای عکس یسنایی خیلی خوشگل شده

فدات مرسی از دعای قشنگت

مامان ترنم
4 شهریور 92 8:44

چقدر قيافه با نمكي گرفته توي عكس رنگين كمونش.

مامان ترنم
4 شهریور 92 8:44

ان شاا... شهريور براي همه پر از شادي و خوشي باشه.

ان شالاه. همچنین برای شما که تولد گل دخترمون هم تو همین ماهه. تولدش پیش پیش مبارک

مامان ترنم
4 شهریور 92 8:45

الهه جون ما كه اصلا فكر نكرديم يسنا خونه رو بهم رسخته كه.

ممنون. من که گفتم یه موش کوچولو داریم یسنا نبوده که

مامي كيانا
4 شهریور 92 10:11

واااي خداييش ترسيدم وقتي عكس يسنا جون رو بادستهاي آبي ديدم
عين اين خواننده هاي رپ شده كه روي دستها و بازوهاشون رو تتو ميكنن
واقعا بعضي وقتها خلاقيت و نبوغ اين بچه ها آدمو شوكه ميكنه
اي جان لبشو

قربون rainbow گفتنت برم
عيبي نداره مامان جون خونه همه ما همين مدليه نه اينكه بچه ها بهم بريزن

پس ببینین اون لحظه منو بابا محمد چه شکلی شدیم...مرسی که دلگرمی میدی بهم.

مامان نیروانا
4 شهریور 92 10:59

قد کشیدیا نهال کوچولو!!!

هزار ماشالا.
خیلی بزرگ شدی، دلم برات تنگ شده بود.
توی اون عکس ماشین سواریت خیلی مث نیروانا شدی، اون لبخند و برق نگاهت ...

ایشالا شهریورت به درخشانی خوشه های طلای گندم باشه، ماهی کوچولوی اسفندماهی که همین روزا سه سال و نیمه میشی

آره خاله میبینی. چقدر داره زود میگذره... دل ماهمبراتون تنگه عزیزم. راستشو بگم خودمم همین حس رو داشتم وقتی داشتم عکس رو مینداختم پیش خودم میگفتم چقدر شبیه هم شدن اینجا.. ببوس دختر نازت رو مثل یسنا برق نگاهش با شیطتنته. مرسی از دعای قشنگت فریبا جونم ممنون که این روزا مرتب بهمون سر میزنی

مامان اشکان
4 شهریور 92 12:22

وای خدا لباشو نگاه کن... قربونش بره خاله

محمد
4 شهریور 92 12:52

شادباشیدوسلامت

مامی امیرین
4 شهریور 92 13:27

وای چه عکسهای خوشگل خوشگلی!!!!
ماشالا بزرگ شسده و خوشگلتر.
وای اون دستها رو چه جوری پاک کردین؟بغضش برای چیه؟؟
خونتونم اصلا نامرتب نیست که فکر کنیم کار یسنا گلیه..
خونه ما رو ببینی چی میگی/!!!!
همیشه شاد باشین.

مرسی سمیرا جان. اون دستا رو نگو که با کلی بدبختی تو حمام پاک کردم البته آثارش موند بازم.مرسی از همراهیت

usna
4 شهریور 92 19:33

سلام دخترتون چقدرنازه یسنا کوچولو دیگه خانمی شده واسه خودش .....منم اسمم یسناست و15 سال دارم ازطرف من یسنا رو ببوسین خیلی نازه

سلام یسنا خانم 15رساله چقدر خوشحال شدم هم اسم دخترم برامون کامنت گذاشته. ایشالا همیشه تندرست باشی جونم

مامان محمدرهام جون
5 شهریور 92 10:33

الهی شهریورنامه تون پراز شادی وخنده وبازی باشه

عکس اول محشره،وای خدا خاله جون فدای سرت میشوری میره !!چرا گریه میکنی دلم گرفت

بووووووووووووس برای یسنا گلی

ممنون سمانه جان. میبینی تو رو خدا بازیشو کرده دستاشو رنگی کرده بعد تازه خودش هم ناراحت میشه ...

مامان نیایش
5 شهریور 92 11:09

وای من قربون این دخمل نازم بشم نگاش کن یکی از یکی دیگه خوشگل تر چه عکس هایی به به دلم حال اومد دلم برات تنگ شده جونم وای خدا هنرنمایی هاش رو ببین چه خورشید خوشگلی رنگین کمونش رو عروسکاشو ماشینشو ووووووووووو وای دستاش رو ببین اون لباش منو کشته عزیزمی یسنا جونم

قربون تو با نگاه قشنگت زهره جونم.

مهرنوش مامان مهزیار
6 شهریور 92 10:15

خانمی برای یسنا جون مهر بخر لطفا