بهار را به خانه بیاور بهار نزدیک است
بعد از تموم شدن مراسم عروسی انگار تازه یادمون افتاد که عید هم نزدیکه و هنوز بهار رو دعوت نکردیم به خونمون. امروز بعد از ظهر با اهل خونه خودمون رو رسوندیم به نمایشگاه گل و گیاه که از قافله عقب نمونده باشیم و اگر چه وقت نکردیم سبزه رو سبز کنیم ولی یه سبزه خوشگل واسه سفره هفت سین که امسال خونه مامانی کنارش میشینیم و منتظر اومدن بهار میشیم گرفته باشیم. دیدن اون همه تکاپو و همهمه سرحالمون آورد و بیشتر از اون همه رنگ و گل و گیاه و سبزه و ماهیهای رنگارنگ. به وجدمون آورد و تو چقدر از دیدن گلها ذوق میکردی. وقتی میدیدی که همه بچه ها ماهی به دست دنبال خونواده هاشون راه افتادن تو هم خواستی از قافله عقب نمونده باشی و گفتی : من از این پلاستیکها که توش ماهیه و آب داره میخوام. کوچولوی من فکر میکردی که این هم یه مدل تنگ ماهیه!! با اینکه مامانی ماهی سفره هفت سین پارسالشون رو داشتن ولی خوب به خاطر دل تو دو تا ماهی دیگه هم خریدیم و برای ماهی تنهای مامانی همبازی بردیم به خونه.موقع برگشت به خونه دم در خروجی نمایشگاه یه گلدون بهت هدیه دادن و این شد اولین عیدی امسالت و من اینو به فال نیک گرفتم که این عیدی سبز برات بهترین ها رو به همراه بیاره نازنینم.
همیشه سبز باشی و بهاری نازنینم