یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

بخواب گل مامان

1391/7/21 23:43
نویسنده : مامان الهه
736 بازدید
اشتراک گذاری

نخوابیدنت دیگه واسمون امری طبیعی شده. از صبح که حالا به یمن عقب کشیدن ساعت رسمی، ساعت خوابت از 10 به 9 تغییر کرده تا آخر شب ساعت 12 و اگه دیگه هیچی نگیم تا 1!!! بیداری و با خوابیدن مبارزه میکنی. بابا محمدت همیشه با من شوخی میکنه و میگه ساعت 6 که میشه میگی یسنا چشماش پر خوابه و اگه الان باهاش بازی نکنیم خوابش میبره. ساعت 10 شب میگی دیگه الان میخوابه یسنا پاشو بریم مسواک بزنیم که میخوایم بخوابیم!!! ولی ساعت 12 دیگه داد میزنی بچه جون چرا نمیخوابی؟ امروز ظهر که نخوابیدی عصر هم حمام کردی و کلی هم بازی کردی مگه خواب نداری؟؟؟!! میبینی کوچولو با نخوابیدنت ما رو به سوژه بابا تبدیل کردی!!!! واقعا همینطوره و تو دم غروب خوابت میگیره ولی بعد انگار یه انرژی مضاعفی از عالم غیب بهت میرسه و دیگه تا ته اون انرژی رو در نیاری نمیخوابی. بعضی وقتها از این همه مبارزه ات واسه نخوابیدن حیرون میمونم. عزیز دلم واقعا خوابیدن چه مشکلی داره هان؟؟ میشه بگی کوچولوی مامان؟؟؟ ولی مامانی این رو هم بگم که وقتی میخوابی دلمون واست تنگ میشه. دلمون میخواد تا خوابیدی بیدارت کنیم بیشتر از من بابا چون وقت کمتری رو به خاطر مشغله هاش میتونه باهات باشه و دلش میخواد بیشتر باهات وقت بگذرونه.هر چند تو همون ساعتهایی که با هم هستین خیلی بهت خوش میگذره از برق چشمات معلومه. 

                                                                                                                                

پی نوشت: 5 شنبه صبح یه سورپرایز قشنگ از یه دوست عزیز داشتم.صدای عزیزی رو شنیدم که پر بود از شادی و امید و مهربونی. یه دوست خوب که انرژی صداش از پشت تلفن بهم رسید و پر شدم از شادی.یک دنیا سپاس دوست مهربونم که از این دنیای مجازی یه خاطره خوب واسم ساختی.

فقط کاش تو کوچولو هم با پرنسس پشت خط صحبت میکردی اونوقت میشد نور علی نور. پرنسس زیبای من بدون یسنا خیلی دوستت داره فقط یه کم خوابالو بود. قول میدم تو اولین فرصت باهات حرف بزنه. دنیا دنیا دوستتون دارم مادر و دختر مهربونقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

ناهيد مامان فاطمه گلي
22 مهر 91 0:25
سلام خوبيد يسناگلي ماچطوره؟ يسنا گلي شماهم مثل فاطمه من قصدداريد همه رو خواب كنيد بعدبخوابي ؟ قربونت برم خاله الأن ساعت ١٢و٢٠دقيقه شب هست هركاري كردم فاطمه نمي خوابه خاموشي زديم منم يواشكي ازطريق گوشيم تواينترنتم كه ندونه من بيدارم ولي داره دورخودش مي گرده وهي ميگه من نمي خوام بخوابم بابام هم نمي خواد بخوابه باباي بيچاره كه .... ماماني ناراحت نباش ماهم گرفتاريم به گفته مامانم اين وروجكها مگه تاكي بچه هستن شب خوش
مامان نیایش
22 مهر 91 8:44
سلام الهه جون . اینم نخوابین بچه ها برای همه مامانا یه پروژه بزرگه . نیایش و نازنین من هم باید به زور بخوابونم . بعضی وقتها که می رم نیایش رو خواب کنم خودم خوابم می بره و یهو از صداش که بیرون اتاق می یاد بیدار می شم .کاشکی به جای اونا ما می تونستیم نیم ساعتی بخوابیم. یسنای عزیز رو ببوس.
مامان یسنا گلی
22 مهر 91 8:49
سلام خاله جون. خوبین؟ این کار هر روز ما هم هست!!!!!!!!!!! و اکثر شبها من از خستگی خوابم میبره و یسنا هنوز مشغول بازیه و یه موقع بیدار میشم میبینم اومده کنارم خوابیده. قبلا عصرها میخوابید اما تازگیا به عشق عمو پورنگ دیگه خواب عصر هم تعطیل شده بوس واسه یسنا جونممممممم
مامان مهبد كوچولو
22 مهر 91 11:08
يسناي عزيزم ، بخواب به خدا اگه ظهرها بخوابي انرژيت 3 برابر ميشه ها !!!! البته اين روزها خواب مهبد هم خيلي كم شده ظهر ها ميخوابه ولي فقط نيم ساعت و من به هيچ كاري نميرسم . كوچولوي ناز و كم خواب ، يسنا جون دوستت دارم
سارا مامان آرام
22 مهر 91 11:21
دقیقاً دختر منم همینجوریه وقتی چشماش پر از خوابه ، یهو به جای اینکه بخوابه شروع میکنه به بازی و تا 2 شب بزور و اخم بخوابونمش
شهره مامان مینو
22 مهر 91 16:26
چه جالب ما هم از صبح تا شب واسه خواب عصر له له میزینم اما حییییییییییییف
مامان متین
22 مهر 91 16:56
خوب مامانش میخواد بیشتر با شما و بابایی باشه .
الهه مامان روشا جون
22 مهر 91 19:42
به به من فکر میکردم فقط دختر خودم اینجوریه و با بزرگتر شدنشون بهتر میشن.زهی خیال باطل. الهه جون رمز وبلاگم رو تلگراف کردم واست. یسنا جونم رو ببوس.
رضوان
22 مهر 91 21:15
الهه جون باور کن رادین هم شبها تا بخواد بخوابه.هممونو عاصی کرده...
ناهيد مامان فاطمه گلي
23 مهر 91 0:20
هزاران بوس براي يسناجوني ومامان نازنينش
مامان آبتین
23 مهر 91 9:08
سمی مامان امیرین
23 مهر 91 9:30
واقعا بچه ها میخوان از همه دقایق زندگیشون استفاده کننو از دلشون نمیاد اون وقتها رو تو خواب بگذرونن..ولی بچه اگه ساعت 9الی 10 بخوابه خوب قد میکشه ...
مامانی
23 مهر 91 12:43
سلام من امروز متوجه شدم که شما اراک زندگی می کنید منم اصلیتم اراکی نیست ام اراک زندگی میکنم خیلی خوشحال شدم
مامانی
23 مهر 91 12:49
آتلیه رو پیدا کردی؟عکسدونی آخر ملک
مامان نریمان
23 مهر 91 13:33
سلام عزیزم مرسی که به یادمون بودید ماهم کلی دلتنگتون بودیم
مامان نيروانا
23 مهر 91 15:05
اي خدا از اين تأخيراي من!!! منم از شنيدن صدات لبريز نور شدم الهه جون صدات قشنگه مث روحت، مث نوشته هات كه آيينه ي روحته. و عجيب شبيه صداي زهره بود برام. خيلي خيلي شاد شدم. چه صبح قشنگي بود كه اول كامنتت رو ديدم با هزار بار اسكرول صفحه توي گوشي موبايل و بعد اون اس ام اس قشنگ ازت كه هول شدم و تا آخرش رو نخوندم و تا ديدم آخرش نوشته الهه مامان يسنا زدم Reply و بعد كه جوابش رو فرستادم برگشتم خوندمش: ای دوست ما همانیم که با یاد تو مستیم هنوز / از دوری تو جام به دستیم هنوز / در خلوت خود به یاد ما باش که ما / در خلوت خود یاد تو هستیم هنوز عاشقتونم. ما هم دوسِتون داريم. ايشالا به زودي زود از نزديك روي ماهتون رو ببينيم و صداتون رو بشنويم --------------------------------------- ميگم يسناجون، حالا خودت نميخوابي، به مامان اجازه ميدي دراز بكشه و يهو اگه چشاش روي هم اومد هوار نميكشي : مامان نخواب!!!؟؟؟ اين شازده خانوم ما كه اينجوريه، مگه اينكه دلش به حالت رحم بياد وقتي ببينه واقعاً غش كردي و اونوقت دست از سرت برداره
زهره مامان نیایش
23 مهر 91 16:04
سلام عزیزم وای از کم خوابی نگو که نیایش هم همین جوریه نمیدونستم باید چه کار کنم براش واقعا با خوابیدن مبارزه میکرد ولی خب از روز اول مهر که صبح زود بیدار میشه بعد از ظهر ها میخوابه و شب هم زودتر خوابش میگیره میدونی انگار وقتی توی خونه هستن از صبح تا شب اون قدر خسته نمیشن که بخوابن باز هم انرژی دارن الهی همیشه سالم باشه یسنای گلم و خدا هم به شما قوت بده
مامان سونیا
23 مهر 91 22:07
الهه جون قدیمیها الکی که نگفتن بچه داری به داری یه چی می دونستن دیگه
راستین جوجو
24 مهر 91 11:17
سلام عزیزم شما نیز سخن از دل ما می گویی ما نیز با پسرکمان همین مسئله را داریم نمی دانیم چه بر سر بچه ها آمده که اینگونه با خوابیدن مبارزه می نمایند
مامان آناهيتا
24 مهر 91 11:30
منم اين مشكل رو دارم الهه جان. واقعا انرژي شان وصف ناپذيره. خدا حفظشون كنه.
شهرزاد مامان حسین
24 مهر 91 13:19
امان از این مساله خواب بچه ها.یادم می یاد ما حسین رو با ماشین ساعت 12 شب می بردیم بیون انقدر دور می زدیم تا خوابش ببره. بیشتر تعلیقشه که آدمو می کشه .آدم می گه الان می خوابه، الان میخوابه و بچه هم تا تهش باهات بیداره و نمیخوابه. این گل خوشگل رو ببوس
مریم مامی آیدا
26 مهر 91 10:15
ببوس یسنا گلی رو بقول آیدا: دهسنا قلی!
مامان الهه
1 آبان 91 13:01
جانا سخن از زبان ما می گویی موفق باشی دوست خوبم