یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

جملات یسنا

1390/10/18 16:11
نویسنده : مامان الهه
608 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم این روزا داری تلاش میکنی، همه تلاشت رو میکنی که هر جمله یا کلمه جدیدی رو که میشنوی تکرار کنی!! دیدن این تلاشت  خیلی زیباست تمام دغدغه های زندگی رو از یادم میبره. دلم میخواد همیشه یه دوربین دستم باشه از لحظه لحظه های زندگیت فیلم بگیرم تا یادم نره ولی خوب چه میشه کرد که مقدور نیست. هم مشغله های زندگی اجازه نمیده هم خودت که تا دوربین میبینی دیگه بازی و حرف زدن یادت میره و سریع میای دوربین رو میگیری و میخوای عکس ببینی!

این روزها از صبح واسه خودت تولد مبارک میخونی میگی : تبلود تبلود تبلودت ببالک!ببالک ببالک  تبلدت ببالک!!! فکر کنم امسال تولدت بهت خوش بگذره پارسال که خیلی اذیت شدی با اینکه خیلی مختصر بود.

چند روز پیش کنترل رو با حرص زیاد از بابا گرفتی و پرت کردی روی سرامیک طوری که خودت ترسیدی از اون روز واسه همه تعریف میکنی: کنترل پرت! وقتی میپرسیم که کی پرت کرد اول میگی بابا بعدش میگی نتا(یسنا) ! بادکنکت ترکید میگی باده ده ترسید! قربونت برم که وقتی من و بابا صحبت میکنیم سریع میای و تعریف میکنی این دو واقعه مهم رو!!خنده

شعرهای که تا حالا یاد گرفتی: یه توپ دارم قلقلیه! چشم چشم دو ابرو که کامل میخونیش. 

پی نوشت: امروز وبلاگی که در مورد سوختگی دختری به اسم انار بود رو خوندم خدایا چه وحشتناکه! خدایا کمکش کن حالش خوب بشه اوضاع خوبی نداره واسش دعا کنید. سوختگیش خیلی شدیده. همش پیش خودم   فکر میکنم مامان و باباش چه حالی دارن که دختر نازشون رو این طور روی تخت بیمارستان میبینن. خدایا صبر زیاد بهشون بده. هر کی این پست رو میخونه واسشون دعا کنه که انار کوچولو دوباره برگرده خونه و بازی کنه 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

منا مامان یسنا
18 دی 90 21:07
ای جان چه خوشگل صحبت میکنی.وای کی میشه دخمل منم صحبت کنه؟
mamani helena
18 دی 90 23:34
vay nazeto bere khale ke enghadr jigar harf mizani
مامانی
19 دی 90 12:14
ای جیگرم حرف زدن بچه ها چقدر قشنگه منم واسه انار جون خیلی ناراحت شدم خدا کنه هر چه سریعتر خوب بشه
مامان هامان
19 دی 90 18:40
قربون شیرین زبونیات برم خاله
مامانی درسا
20 دی 90 2:57
یسنا گلی خاله تا دوماه دیکه فکر کنم از اول تا آخر تولدت خودت بازار گرمی کنی عزیزم . در مورد انار انشاالله در پناه حق زنده و سلامت باشه . الهی آمین .
مامان ملینا
20 دی 90 12:22
الهی دخترت شیرین زبون شده و حرف می زنه. آفرین به این شیرین زبون برای انار جون هم دعا می کنم که هرچه سریعتر به آغوش خانواده اش برگرده.
پرنیا جون
21 دی 90 9:29
وای که چه دخمل طلایی بخورمت نفس طلای خاله
مامان نیایش
22 دی 90 10:18
ما شا الله چه دخمل باهوشی ان شا الله سالم باشه همیشه خدایا همه کوچولوهای مریض رو شفا بده الهی امین
مامان محمد صدرا
23 دی 90 0:01
عزیزم تلگراف دارین!
مامان محمد صدرا
23 دی 90 0:03
چه نی نی نازی ! چه خوشمل حرف میزنه ! راستی مامانیه همشهری .....! نی نی ما رو پیش کدوم دکتر میبریش!؟؟؟؟؟ البته امیدوارم دیگه یسنا جونم مریض نشه!
مامان محمد صدرا
24 دی 90 11:33
رمز رو براتون تلگراف کردم عزیزم !
رضوان مامان رادين
24 دی 90 23:48
چقدر دخترمون بانمك شده.با اون حرف زدن خوشگلش.ببوسش
مامانی درسا
25 دی 90 3:02
یسنایی خبری ازت نیست نکنه یکی طاقت نیاورد و خوردت .
مامان محمد صدرا
25 دی 90 7:56
سلام نباید اون نظرات رو تایید میکردم ببخشید ! کَل کَل با دو نفره ! جدی نگیر!
نرگس
25 دی 90 11:06
الهه فدای اون افبای صحبت کردنت برم خاله ماشاءالله
مامان ماهان
27 دی 90 10:18
ای جان چقدر شیرین زبونی میکنی نمیگی میام میخورمت
مامان متین
27 دی 90 15:58
الهی خاله قربونت بره که به این بانمکی حرف می زنی مخصوصا ( تبلود تبلود تبلودت ببالک!)
مامان دینا
29 دی 90 13:17
قربووووون اون حرف زدنت عزیز دلم=