یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

مینویسم که یادم نرود

1390/9/22 8:27
نویسنده : مامان الهه
702 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم چقدر زود بزرگ شدی!!! باورم نمیشه که توی این 15 روز اینقدر عادات و رفتارت تغییر کرده باشن. انگار که اون دخترک کوچولوی منو با یه دخترخانم با ناز و ادا عوض کرده باشن. اینقدر دوست داشتنی شدی که بعضی وقتها میخوام با بوسه هام بخورمت ولی نمیشه. نزدیک 4 ماه تلاش کردم تا به مزه شیر پاستوریزه عادت کنی تا وقتی از شیر میگیرمت اذیت نشی ولی اصلا حاضر نبودی که امتحانش کنی. ولی الان خیلی راحت شیر میخوری و خودت میای دم یخچال میایستی و میگی باز! در یخچال که باز شد بطری شیر رو برمیداری  و میدی به من که واست بریزم تو لیوان و تا تهشو میخوری.رنگ و نوع لیوانت رو هم خودت انتخاب میکنی.!!!!  قربون ناز و ادات برم که هر دفعه هم یه رنگی و یه شکلی انتخاب میکنی.

مامانی یه خال روی دستش داره که اولش اندازه یه نقطه بود ولی یکسالی میشه که شده اندازه یه دونه عدس!چرا؟ چون شما یکساله که موقع خوابیدن (قبلا موقع شیر خوردن) باهاش بازی میکنی و پیش خودمون بمونه که چندباری هم خون ازش سرازیر شده.  اگه دستت هم بهش نرسه با پاهات بالاخره پیداش میکنی . اینو نوشتم که وقتی بزرگ شدی و نبود یادمون بمونه که چطوری میخوابیدی و با چی آرامش داشتی چون اگه من هم این خال رو برندارم حتما شما از جا میکنیش!!

قربونت بره مامان که اگه خواب ظهرت  رو نداشته باشی دیگه حساب من و بابایی با کرام الکاتبینه چون خیلی خیلی بداخلاق میشی و شب هم راحت نمیخوابی اونوقت من وبابا باید نوبتی با شما بازی کنیم تا شما یه وقتی بهونه گیری نکنی و زود خسته بشی و خوابت ببره.

از قهر کردنات هم بگم که تا میگم دست نزن یا اونکارو نکن سریع سرتو میندازی پایین و روتو از من برمیگردونی و زیرچشمی نگاهم میکنی که ببینی کی میام نازت رو بکشم. خیلی سخته که اینجور موقع ها خودمو کنترل کنم  و نخندم ولی خوب دلم نمیخواد یه دختر لوس داشته باشم.اگه کارت یه کم خطرناک بوده باشه بعد دو سه دقیقه میام پیشت و واست توضیح میدم کی چرا نباید اونکارو بکنی ولی اگه خیلی خیلی خطرناک باشه و من نیام پیشت میری تو اتاقت و یه کمی گریه میکنی.آخه الان فکر میکنی همه چیزرو میتونی با گریه پیش ببری. بعد که میبینی فایده نداره میای تو بغلم و میگی مامانم مامانم!!!

معجزه بوسه رو هم خوب درک کردی هرجا کارت گیر کرده باشه یا چیزی بخوای که میدونی به راحتی بهش نمیرسی سریع یه بوس حوالمون میکنی حالا چه از راه دور باشه یا روی گونه فرقی نمیکنه هرکدوم که واست راحت تر بود  چون میدونی هردوش جواب میده.یه روز اینقدر شیرین زبونی کردی که بابا میخواست درسته بخورتت باور نداری!!! این مدرکش!!!!!

یسنا و بابا

پینوشنت:این روزها یادگرفتی وقتی یه کاری داری و میخوای که چیزی رو بهت بدم میگی مامانم بدو!!!!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامانی
22 آذر 90 8:13
سلام صد تا سلام به یسنا جون و مامان یسنا مرسی عزیزم خدا به خیر گذروند فعلا هم از رانندگی خبری نیست راستی ماشالا به این دختر واسه این شیرین کاریهاش
مامان محمد صدرا
22 آذر 90 8:40
خوشحالم که یه دوست اراکی پیدا کردم لینک شدین مامان مهربون! خیلی هم خوب مینویسین ها! به بابایی بگو زیاد این دخترک مارو نچلونه ما لازمش داریم !
مامان هامان
22 آذر 90 10:06
ماشاالله به این دختر شیرینوااااااااااااااای بابایی مواظب باش البته خودم هم از این کارا می کنم
فاطمه
22 آذر 90 21:37
سلام مامانی یسنا،ممنونم که به ما سر زدی،دختر نازتو ببوس،
خاله نسرین
22 آذر 90 23:11
این دختر خوشکله جیگر کیه؟؟؟
مامان متین
24 آذر 90 11:50
قربونت بره خاله که اینقده خوب شیر می خوری عزیزم. و مامانی راست می گیا بوسه معجزه می کنه. متین منم تا گیر می کنه فوری بوسم می کنه و منم یادم می ره چیکار می خواستم بکنم.
مامان متین
24 آذر 90 11:51
تو جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کردم . کدم 141 هستش اگه کارم خوب بود نظر بده لطفا
مامانی درسا
24 آذر 90 12:08
یسنا عزیزم . عزیز خاله مامان چه کیفی میکنه وقتی از شما مینوسه . عزیزم همیشه همین جور شادو سرحال باش
مامان آراد
24 آذر 90 12:24
سلام.خاله فدای اون شیطنتات و نمک ریختنات. خاله جون ما توی جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کردیم خوشحال میشیم اگه به ما هم رای بدین.کد129 یادتون نره.
مامان محمد پوریا
25 آذر 90 16:33
یسنا جون خیلی شیرینه و بلاست
مامان فهیمه
25 آذر 90 16:47
سلام مامان یسنا جون کد من در مسابقه جشنواره نی نی وبلاگ 139 لطفا نگاه کنید اگر دوست داشتید رای بدید
مامانی سید کوچولو
25 آذر 90 23:24
مامانی بدو دخترتو نجات بده که خوردنش
مامانی درسا
26 آذر 90 2:09
یسنای خاله چطوری عزیزم . مامان پست جدید نذاشته نکنه بالاخره اینقدر خودتو لوس کردی که یکی خوردت . یه دنیا بوس به یسنا گلی .
نرگس
30 آذر 90 11:15
وای بچمو کشت بگو نخوره این دخمله ما رو له شد بچه هندونه بده قاچ کنیم لپ هاتو بده ماچ کنیم غماتو بده چال کنیم بـــخنـــد تـــــا مــــــا حـــــــال کنیـــــــم یلدا مبارک
مامان یسنا گلی
30 آذر 90 15:46
سلام.خوبین؟من قبلا شما رو لینک کردم.خوشحال میشم باهم در ارتباط باشیم یلدا مبارک