برف، برف، برف میباره
از اولین ساعت برفی پشت پنجره ایستاده بودی و منتظر بودی برف قطع بشه و بری برف بازی! این انتظارت خیلی طولانی شد و یه شبانه روز برف بارید، اونم چه برفی!!!!.میگفتی مامان گیده داره کلا تولد من میشه !!!!!دیروز دوباره رفتی برف بازی و حسابی کیف کردی...
یادگارنوشت: بازم یه سال دیگه از با هم بودنمون گذشت،دیروز سالگرد عقد من و بابامحمد بود، 9 سال گذشت، باورم نمیشه... قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی