یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

روزهای زیبای سپید

1392/10/15 9:41
نویسنده : مامان الهه
393 بازدید
اشتراک گذاری

دلبرکم! از بارش اولین برف زمستونی ، مدام میگی گیده تولد منه!! همیشه بهت گفته بودم هروقت زمستون بشه تولدت هم از راه میرسه و حالا از الان برای روز تولدت داری روز شماری میکنی و هر روز هم دلت یه مدل کیک میخواد... هربار هم دوستای خاصی رو مهمون روز تولدت میکنی.یه بار میگی مامان فقط دوستای کلاس زبانم بیان تولدم!!! یه بار میگی نه فقط دوستای مهدکودکم بیان توی مهد تولدم باشه!!! یه بار میگی اصلا دوستام نیان دلم میخواد اصفهان تولد بگیرم!!! باز میگی اصلا خونه خودمون باشیم مادر اینا بیان!!! خلاصه هنوز تصمیم نگرفتی که چکار کنی عزیزکم...

این روزا ورد زبونت شعرهای مهدکودکت و سوره های قرآن هستن که چه با ناز میخونی و دل بابا رو میبری... از همه بیشتر عاشق خوندن دعای فرج شدی و هرچند همه کلمه ها رو درست ادا نمیکنی ولی خیلی با مزه میخونی...

چندروزیه باز میگی نمیخوام برم مهدکودک!!! کلی باهات حرف زدم که چی شده و آخه چرا نمیخوای بری؟ بعد از کلی ناز کردن گفتی نه مهد میرم ولی با سرویس نمیرم!!! وقتی دلیلش رو پرسیدم بهم میگی آخه ثنای توی سرویس با من دوست نیست!!!!!

امروز صبح که داشتم صورتت رو میشستم گفتی مامان آب نه مزه داره نه بو داره و نه رنگ...

جدیدا خیلی سوال میکنی و همینطوری میپرسی چرا!!! اگه به یکی از سوالات جواب قانع کننده ای ندیم میگی نه من دلیلش رو میخوام!!! دلیلش رو بگو!!!!

بعد از تموم شدن تابستون دیگه بساط شهر بازی رفتن هم جمع شد و چون اراک فضای سر پوشیده نداره هر وقت میگفتی بریم شهربازی جواب میشنیدی که باید صبر کنی تابستون دوباره بیاد. این بار که رفتیم اصفهان بردیمت سرزمین عجایب تا یه دل سیر بازی کنی... وقتی رسیدیم با ذوق تموم میگفتی واییی دیدی مامان شهر بازی توی زمستون هم بازه!! تا تونستی بازی کردی و یه دلی از عزا درآوردی گلدونه من!

سرزمین عجایب اصفهان

سرزمین عجایب

سرزمین عجایب

یسنا

همیشه بخند نفس من!! نفسم به خنده های تو بند است...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

رضوان مامان رادین
15 دی 92 11:16
پس حیابی اصفهان خوش گذشته...گیده داره تولدت نزدیک میشه هااا...چیزی نمونده
مامان الهه
پاسخ
جای شما خالی بود ورادین جون که حسابی ماشین بازی کنه...
مامان ملینا
15 دی 92 12:02
ای جونم شیرین زبون من ،پس با ملینا هم سن هستی آره عزیزم.ملینا 28 اسفند 88 .بیا اصلا با هم تو زنجان تولد بگیریم نظرت چیه خوشگل خانم؟ منم عاشق دعای فرج ملینا هستم خیلی قشنگ می خونه .و می فههم که با خوندن دعا توسط یسنا چقدر حال می کنید.عزیزم همیشه و همه جا موفق باشی
مامان الهه
پاسخ
بله خاله جون یسنا وملینا هم سن هستن... فکر بدی نیست تولد توی زنجان بهش فکر میکنم
مامان نیایش
15 دی 92 18:23
سلامممممممممممم عزیز دلم بالاخره تونستم بیام دلم برات تنگ شده بود یسنا جونم چیزی تا چهار سالگیت نمونده ها تولدت همین جوری پیش پیش مبارک باشه خوشگلم چه قدر بزرگ شدی چه قدر خانوم شدی بهت هم که حسابی خوش گذشته دلم براتون خیلی تنگ شده امروز که مامان نیروانا جون زنگ زد و گفت که برام پیغام هم گذاشته بوده وبلاگ و من نتونسته بودم سر بزنم تازه فهمیدم ای بابا چه قدر زمان گذشته و من هنوز نتونستم بیام وبلاگ رو آپ کنم یه مدتی مریض بودم و بعدشم نیایش تو رو خدا ببخش الهه جون دلم براتون تنگ شده اگه قسمت بشه و بتونم فریبا جون مامان نیروانا رو ببینم جاتون رو حسابی سبز میکنیم کاش شما هم بودین چه خوبه که برف دارین ما هنوز هیچ برفی ندیدم نیایش خیلی دلش تنگ شده برا برف و همش میگه پس کی برف میاد به جای ما هم برف بازی کنید
مامان الهه
پاسخ
سلام دوست خوبم. ایشالا که همیشه تنت سالم باشه و سرحال. وای چه عالی پس قراره دیدارها تازه بشه. خوش به حالتون واقعا... چشم جای شاهم برف بازی میکنیم هرچند فکر کنم الان دیگه اونجا هم برف اومده باشه
مریم مامان آریا
17 دی 92 17:49
قربون یسنای باهوش فکر کنم مجبور شدین چندباری تولدشو بگیرین اینجوری که ÷یش میره
مامان الهه
پاسخ
منم همینطوری فکر میکنم
zeinab
17 دی 92 19:55
نوش جونش بچه دلی از عزا در آورد... دیانا هم چند شب پیش با یک مهمون نازنین رفت سرزمین عجایب و کلی خوشحال شد
مامان الهه
پاسخ
ای جان... پس شما هم تفریح زمستونی داشتین. میتونم حدس بزنم مهمون عزیزتون کی بوده
ماهنامه شهرزاد
17 دی 92 21:29
شما دوستان وبلاگی شهرزاد هم دعوتید مجله شهرزاد با همکاری فرهنگسرای ارسباران برگزار مینماید همایش رایگان مادران آگاه ،کودکان شاداب یکشنبه 22 دی ساعت 13:30 فرهنگسرای ارسباران 88505037
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
17 دی 92 23:31
فدات بشم عزیزم که برای رسیدن تولدت داری روز شماری میکنی. ماشالا بهت پس کلی شعر و قرآنم یاد گرفتی. فدای خندیدنت عزیزممممم
c1rBURbS0apekG7hYkxw8VMpvDBQ9ViNYc5yKp0wvWEwavw5gAyS8MkdGRYD6fH3
18 دی 92 7:48
خدا رو شكر كه اين دخترمون به آرزوش رسيد و به شهر بازي رفت. الهه جون تو اراك هم شهربازي طوفان سرپوشيده است. البته من تابحال نرفتم ولي مي‌گن براي بچه‌ها خوبه.
مامان الهه
پاسخ
سلام. شهربازی طوفان بیشتر به درد مامان و بابای بچه ها میخوره چون اکثر بازیهاش کامپیوتریه و بچه ها فقط از یه محوطه کوچیک بازی میتونن استفاده کنن.
n2ZVA3VGKN77PB0YbJ7JCK1yak4KVYVhAHudTqHq_16j7haSEuNGTGKCSJkBTVwT
18 دی 92 9:44
اِ اِ اِ اِ من واسه اين پست نظر نذاشتم !!!!؟؟ بانو ببخش منو كه اومدم خوندمت و نظر نذاشتم !!! امان از پيري و آلزايمر و ... جيگر خاله ، شيرين زبون ، مهربون ، ناز نازي هميشه به شهر بازي ... هميشه به شادي و خوشي و تفريح . خوش به حالتون كه اصفهانو داريد ما چي ؟! ماييم و تو زمستون يه شهر بازي طوفان كه فقط يه قطار كوچيك داره و يه ماشين و ... اينقدر هم فضاش بسته و تاريكه كه مهبد ميترسه اصلا ً .... تازه بچم شكايت جديدش اينه كه مامان يادته من بچه بودم منو ميبرديد شهربازي ؟؟ حالا بزرگ شدم ديگه منو شهربازي نميبريد !!!!!! موشي ِ خاله موهات هم خيلي ناز شده ماشالله .
مامان الهه
پاسخ
ااااا مهدیه جون چرا اسمت اینطوری شده!!! کلی فکر کردم کی میتونه باشهشهر بازی طوفان که چیزی نداره فقط اسم دارهالهی من به قربون مهبد که بزرگ شده شهربازی نمیره. بیا خاله خودم ببرمت اصفهان اونجا یه دل سیر بازی کنی
مامان مهبد كوچولو
18 دی 92 9:45
ببخش عزيزم نميدونم يه عالمه حروف عدد بر ربط چي بود كه به جاي نام من ارسال شد . اون نظر قبلي من بودم البته با نام مستعاري كه خود به خود ايجاد شده بود
مامان نیروانا
21 دی 92 13:16
الهه جونم، یادمه مشهد این پستت رو خوندم و کلی بهت آفرین گفتم و به خودمون که تند تند نیروانا رو بردیم سرزمین عجایب که دل سیری بازی کنه. فقط نمیدونم چرا فکر کردم برات نظر گذاشته م؟! فدای یسنای سفیدبرفی م بشم که منتظر تولدشه اینهمه زود. ولی چشم به هم بذاری تمومه الهه جون، میشه چهارساله گل دختری. جونم دختر اسفندماهی قشنگم. منتظر روزای خوش تولدشم و برات هوار هوار انرژی مثبت میفرستم.
مامان الهه
پاسخ
مرسی که میخونی همیشه ما رو چقدر خوب که مشهد یادمون بودی عزیزم... به قول یسنا گیده داره کلا تولدش میشه... راست میگی همیشه زمستون به چشم برهم زدنی میگذره و میشه اسفند و تولد یسنا و بعدش هم عید وای که از الان کلی ایده دارم برا تولدش دعا کن بتونم عملیش کنم
مامان آناهيتا
28 دی 92 10:47
ما هم بي صبرانه منتظر چهارسالگي نازتيم نانازم. هر جور باشه تو پرنسسي خانوم خانوما. از همين حالا هورااااااااااااا يسنا جون. تولدت مبارك. عكسات فوق العاده ان دختر زمستون. دوست دارم. بوس بوس
مامان الهه
پاسخ
تشکر زینب عزیزم.
مجید
1 اسفند 92 21:05
سلام خدا ببخشه به پدر و مادرش یسنا خانوم رو سلام برسونید.
مامان الهه
پاسخ
سلام مرسی از شما