داری بزرگ میشی
چند وقته ذهنت درگیری های جالبی داره.این حرفات رو من تازه شنیدم از زبون مادرجونت
-من که بزرگ شدم میخوام با ... عروسی کنم بعد بریم بچه پیدا کنیم من بشم مامانش و ... بشه باباش
یکی دوروز پیش این رو از زبون خودت شنیدم که
- من که بزرگ شدم میخوام عروس بشم،... داماد بشه بعد من مامان بشم و ... بابا بشه بچمون بشه نفسمون!!!!
به قول مامان نیروانا جون شاید به خاطر اینه که داری از خودت و جنسیتت شناخت پیدا میکنی و ذهنت رو درگیر کرده. ولی منم مثل مامان فریبا آرزو میکنم که اهلی کسی باشی که تو رو به گل سرخت برسونه مسافر کوچولوی من!
یاد اون پستی افتادم که چند وقت پیش واست نوشته بودم البته انگار تاریخش تغییر کرده چون میدونم اوایل نوشتنم واست بود. به این عنوان مسافر کوچوک ما
دوستت دارم گل سرخ من!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی