یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

صبح جمعه دلپذیر

1392/8/17 23:40
نویسنده : مامان الهه
412 بازدید
اشتراک گذاری

8 صبح جمعه است و من مست خواب. بیدار میشی و به رسم همیشه از توی تختت صدام میکنی و منو میخوای. با تمام جاذبه و گرمای تخت از جام بلند میشم و میام کنارت دراز میکشم ازت میخوام بخوابی میگم امروز جمعه است میتونیم بیشتر بخوابیم و هنوز برای بیدار شدن زوده. میگی مامان خواهش میکنم بیدار شیم بازم ازت میخوام بخوابی عزیزکم ، با استرس میگی آخه اگه بخوابیم زود شب میشه و نمیتونیم بازی کنیم!!! با این حرفت خوابو از سرم میپرونی و  تو خوشحال منو میبوسی و میگی پس من برم یه آبی به دست و صورتم بزنم بیام . بلند میشم واسه آماده کردن صبحانه. با زیرکی و مهربونی میری پیش بابا و بیدارباش میزنی بابا هم میگه بابا جون بذار بخوابم خستگیم دربیاد بعد بلند میشم رو میکنی به بابا و میگی بیا یه بوست بکنم خستگیت تموم بشه. معجزه گر من! خوب میدونی بوسه های تو معجزه میکند زیباترین دلیل زندگی ما

 

 

 پاییز برگ ریز

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

مامان مهبد كوچولو
18 آبان 92 9:24
چه صبح دل انگيزي داشتين . زندگيتون لبريز از عشق و معجزه . مي بوسمت كوچولوي ناز
مامان نیایش و نازنین
18 آبان 92 9:43
سلام . واقعا که بوسه این کوچولوها معجزه می کنه . نیایش که یاد گرفته منو بوس می کنه و می گه مبارکت باشه .
مامان متین و مهبد
18 آبان 92 10:18
واقعا بوسه های فرشته کوچولوهامون معجزه میکنه
مریم مامی آیدا
18 آبان 92 11:28
سلام عزیزم این عکس رو گذاشتی دل ببره؟؟؟ عاشقشم فینگیلی شیرین زبون
مامان ملینا
18 آبان 92 14:10
سلام یسنا خانم، مثه اینکه همه بچه ها همینطور هستن ،ملینای منم جمعه ها از بقیه روزا زودتر بیدار می شه.درضمن عکست خیلی زیباست
مامان پارسا و پوریا
18 آبان 92 20:23
اینا برای یسنا پچ پچانه
رضوان مامان رادین
18 آبان 92 21:11
الهی خاله فدات بشه که حسابی سحر خیز شدی...عسلم
مامان آراد(خاطره)
19 آبان 92 0:51
واقعا دل انگیز بوده این صبح که با شیرین زبونیای این دخمل ناز شروع شده قربونت برم من خاله جون که این همه با محبت و نازی بوسسسسسسسس
مامان ترنم
19 آبان 92 10:32
چه صبح قشنگي با اين صحبتهاي پر مفهوم يسنا خانم واقعا اين صبح به شما چسبيده. عزيزم با اين زبون چرب و نرمت فكر كنم مار رو هم از لونه‌اش بيرون بكشي ‌ها.
مامي كيانا
19 آبان 92 12:40
اي جان چه زيبا نوشتي بچه ها اعجازگرن بوسه هاشون، نوازششون و حتي نفسشون هم خستگي رو از پا در مياره ببوس معجزه گر عشق رو از طرف ما
مامان دینا جون
19 آبان 92 13:55
واقعا چه صبح دلنشینی رو اغاز کردین با این شیرین زبون
mamani helena
19 آبان 92 17:07
زندگی حکمت اوست زندگی دفتری از خاطره هاست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت عزیزم ما هم اپ کردیم
مامان سها
19 آبان 92 21:18
مگه از این شیرین تر چیزی تو دنیا وجود داره که آدم با شیرین زبونی یه فرشته چشمهاش رو باز کنه
مامان نیایش
20 آبان 92 21:16
عزززززززززیززززززززززم قربون تو بوسه هات که اینقدر انرژی میده