دوستانه ها
داشتن دوستهایی که به یادت باشن نعمت بزرگیه. وقتی بین اون همه مشغله ای که داری و دارن برات وقت میذارن و میان تا لحظه ای رو کنارت بمونن و شادت کنن از دیدارشون .قشنگه لحظه های قشنگیه. هفته پیش با رادین و مامان گلش لحظه های خوبی داشتیم. تعامل شما دوتا با همدیگه دیدنی بود. اجازه دادن رادین که سوار سه چرخه اش بشی، پشیمون شدنش از اینکه اجازه داده، تو که دلت نمیخواست دوباره سه چرخه اش رو بهش پس بدی، اینکه رادین بادکنکش رو نمیخواست و همش میخواست بره به آقای بادکنکی پس بده، پریدن تو جلوی تاب و ترسوندن همه ما و بیشتر از همه ترس خودت و بعدش خجالت کشیدنت همه و همه خاطره شد برای ما مامانها. نشد یه دل سیر با رضوان حرف بزنیم به خاطر شما دو تا فرشته ولی خوب تولد ترنم یه فرصت دیگه بهمون داد واسه حرف زدن. آخه اونجا سرگرم تولد بازی بودین و ما هم وقت بیشتری واسه گپ زدن .تولد ترنم هم خیلی بهت خوش گذشت این اولین تولد رسمی بود که میرفتی و کلی بهت خوش گذشت. بیشتر از بقیه بچه ها وسط بودی و قر میدادی و چه دلبریهایی که نمیکردی. با بچه های دیگه سر اینکه کنار ترنم بشینی دعوا میکردین واگه زورت به بهشون نمیرسید با بغض میومدی پیش من تا واسطه بشم. خلاصه اینکه اونجا حسابی خوش گذروندی و واست خاطره های خوبی رقم خورد.همیشه خوش باشی نازنینم