یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

بازی وبلاگی

1391/11/13 2:49
نویسنده : مامان الهه
1,042 بازدید
اشتراک گذاری

رضوان جون مامان رادین عزیزم منو به یه بازی دعوت کرده که به نظرم جالب اومد. باید تو سه تا دلیل بگم چرا وبلاگم رو دوست دارم و بعد 3 تا از دوستای عزیزم رو به بازی دعوت کنم ولی من دلم نمیاد از بین این همه دوست خوبی که اینجا پیدا کردم فقط 3 نفر رو اسم ببرم. دلم میخواد همه تو این بازی شرکت کنن. واسه همین من از طراح بازی همینجا صمیمانه و خالصانه معذرت خواهی میکنم و این قانون آخر رو عوض میکنم و همه دوستام رو به این بازی دعوت میکنم.

 

 

این خونه مجازی رو دوست دارم چون :

 

 

لحظه لحظه بودن با یسنام رو تو دل خودش نگه میداره . چون با یه کلیک همه این سه سال با هم بودنمون رو جلوی چشمام میاره

 

 

این خونه مجازی رو دوست دارم چون:

وقتی که یسنا بزرگ شد میفهمه که مامانش در کنارش بزرگ شده و از همدیگه خیلی چیزا رو یاد گرفتن

 

 

این خونه مجازی رو دوست دارم چون:

 

 

تک تک کسایی که به این خونه سر میزنن و چراغ این خونه رو با نگاههای پر مهرشون روشن نگه میدارن،وقتی که دلتنگی، وقتی که خوشحالی، وقتی ناراحتی، وقتی مشکلی داری خیلی خالصانه کنارتن و تنهات نمیذارن و دلگرمت میکنن به ادامه راه...

دوستای من همگی به این بازی دعوتید@};-

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان پارمیس
13 بهمن 91 14:56
چه عالی. خدا نگهدار تو و یسنا گلی باشه. و البته بابا محمد. آره عالیه این خاطرات نگاری. عاااالی
مامان یگانه
13 بهمن 91 18:28
مامان آبتین
14 بهمن 91 1:45
مامان مهبد كوچولو
14 بهمن 91 9:20
سلام الهه جون دلم برات خيلي خيلي تنگ شده . يسناي ناز نازيم چطوره ؟ خيلي بازي خوبيه من هم حتما ً شركت ميكنم دوستتون دارم .
شهره مامان مینو
14 بهمن 91 22:59
چه جالب بود ...ممنون از دعوتتون...
مامان نیایش
15 بهمن 91 10:31
عزیزم چه قدر عالی گفتی چون از دل بر آید لا جرم بر دل نشیند واقعا حسی که ما مادرا نسبت به این جا این خونه ی مجازی و دوستاش داریم برام خیلی عزیزه و به قول تو همه این دوستای نازنین که نمیشه از بینشون انتخاب کرد الهه نازم موفق باشی و سایه ات همیشه رو سر یسنای گلم و پایه های این خونه ات همیشه پا بر جا و عشقتون جاودانه
منا مامان یسنا
15 بهمن 91 14:31
سلام چه بازی جالبی .ممنونم از دعوتتون.
مامان نیروانا
15 بهمن 91 21:09
منم بازی، منم بازی!!! مرسی الهه ی من که همه مون رو به این بازی دعوت کردی. فکر کنم ببینم دلیلای من چیه، از همین حالا حس میکنم به نتایج تو برسم. خیلی شاخ در میاری اگه بگم دقیقاً عصری توی راه اداره به خونه داشتم به این فکر میکردم که چرا با اینکه همیشه میترسیدم نتونم تند تند به وبلاگ برسم و آپ کنم الان این اتفاق نیفتاده و دقیقاً به همین نتیجه رسیدم که تنها دلگرمی و انگیزه های خوبی که دوستای عزیزم بهم میدن تا حالا چراغ خونه ی وب دخترم رو روشن نگه داشته. خدا چراغ دل همه ی دوستانم رو روشن نگه داره و برای تو مخصوصاً که الهه ی ناز دلهایی. میبوسمتون
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
15 بهمن 91 23:34
خیلی قشنگ احساساتت رو نوشتی الهه جونم.
مامان پرنیا جون
17 بهمن 91 11:47
مرصی به خاطر این احساس زیبات و ممنون به خاطر دعوتت گلم
مامان پرنیا جون
17 بهمن 91 11:48
الهه جون خوبی عزیزم یسنا گلی خوبه ممنون که به ما ارادت داری و سر میزنی عزیزم وب پرنیا به روز شد گلم اگه دوست داشتی سر بزن
مامانیه سپهر
17 بهمن 91 13:45
سلام من از وبلاگ مهبد جان (مامان خوبش ، مهدیه) وارد این بازی شدم. ما هم بازی
آیگین
19 بهمن 91 23:21
سلام گلم خوبی چه خبر ببخش که یه مدت نیامدم .چه بازی چالبی یسنا رو ببوس
مامان آناهيتا
24 بهمن 91 13:06
چقد زيبا نوشتي الهه ناز. كيف كردم. ممنونم بخاطر اين پست زيبايت.