یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

این روزهای یسنا

1390/8/5 16:17
نویسنده : مامان الهه
523 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم این روزها به خاطر سردی هوا تو خونه موندگار شدیم. صبح که بیدار میشی بعد از صبحانه خوردنت میری لگوهات رو میاری و به قول خودت اونه(خونه) درست میکنی بعد سوار دودوچی چیش میکنی و دور خونه راه میری یه دفعه هم خسته میشی همه خونت رو خراب میکنی. بعد که خوب از همه اسباب بازیات خسته شدی میری بالای مبل وامیستی و بیرون رو نگاه میکنی با رد شدن هر ماشین یا بچه ای ذوق میکنی. دلم واست میسوزه که بچه ای نیست تا باهاش بازی کنی آخه توی ساختمونمون فقط یه بچه هست که اونم میره مهدکودک و نیست....

راستی  مسواکت رو عوض کردم و واست مسواک بچه گونه گرفتم چون دیگه با مسواک انگشتی نمیذاشتی دندونات رو تمیز کنم هرچند فعلا با این مسواک هم برنامه داریم و فکر میکنی باید با مسواک مامان مسواک بزنیتعجب   تعجبتعجبتعجبتعجب ولی خوب خیلی دوست داری  که این کارو خودت انجام بدی عزیز دلم.

قربونت برم که صبح به صبح تلفن رو میاری میدی دست من تا زنگ بزنم به آله(خاله نسرین) که باهاش صحبت کنی. بابایی واست پشت تلفن سوت زده از اون به بعد ادای سوت بابایی رو در میاری و میگی بابایی هو هو!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

mamani helena
5 آبان 90 23:46
سلام عزيزم ماشاله دخمل نازي داري خوشحال ميشم به ما هم سر بزنيد
زهرا
6 آبان 90 10:28
قربونش که روز به روز داره شیرین تر میشه
مونا(مامان النا)
6 آبان 90 10:40
آره عزیز حق با توئه این نی نی ها خیلی تنهان ما وقتی بچه بودیم کلی همبازی داشتیم ایشالله همیشه شاد و سالم باشین
مامان پرنیا خانوم
7 آبان 90 7:55
قربون شیرین کاریهات خاله جون. ممنون که به پرنیا جون سر زدی.خانومم