یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

زیباترانه

1391/11/25 12:03
نویسنده : مامان الهه
499 بازدید
اشتراک گذاری

بابا محمد بهت میگه : بابا خوب منو از عمو پورنگ بیشتر دوست داشته باش. دخترک شیطون و سیاست مدار ما جواب میده: خوب من نمیتونم تورو بیشتر دوست داشته باشم. چون میخوام برم پیش عمو پورنگ و بعد اون ناراحت میشه اگه کمتر دوستش داشته باشم.....

 

 

 

 

 


با دختری رفتیم خرید. یکی از فروشنده های خانم اونجا چاق بود. دخترکمون با صدای بلند میگه : مامانی این خانمه چقدر تو پولو اه!!!!!!!!!!!!!!

من:تعجبعصبانی 

خانم فروشنده:خنده

یسنا:سوال


وقتی بچه ای که قراره باهاش بازی کنه نشسته پای تلویزیون و داره کارتون نگاه میکنه برمیگرده به حضار جمع میگه: شما میخواین اخبار ببینین؟ اگه حاضرین گفتن بله میره کانال رو عوض میکنه میگه بقیه میخوان اخبار ببینن پاشو بریم بازی کنیم!!!! اگه هم بگن نه نمیخوایم اخبار ببینیم اونقدر سوالش رو میپرسه تا بالاخره یکی بگه بله میخوام اخبار ببینم و بعد نقشه اش رو عملی میکنه!!

 


چیزایی مثل کتاب و  موبایل و ... که باعث میشه توجهمون ازش گرفته بشه رو میبره قایم میکنه.(توی این مدت که داشتم درس میخوندم تا غافل میشدم دفترچه کوچیکی که توش نکته ها رو نوشته بودم رو میبرد و قایم میکرد و باید تمام خونه رو دنبالش میگشتم )

 

 


دماغم رو گرفته میگه حرف بزن .وقتی حرف میزنم میگه پس چرا اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟؟

 

 

 

 


 

وقتی صدام میکنه و من حواسم نیست که همون موقع جوابشو بدم میگه : الهه جون با شما بودما!!!!!


دیشب که از خستگی با تخت یکی شده بودم و چشمام سنگین شده بود،ازم شیر میخواست. گفتم مامانی من اینقدر خسته ام که نمیتونم از جام بلند بشم . همه جام درد میکنه. میگه: ای بابا پس من حالا چکار کنم!!!!!! پاشو بریم دکتر تا خوب بشی بهم شیر بدی!!!!!! حال امروز صبح بهش میگم مامانی اون موبایل رو بیار بی زحمت میگه من خسته ام حال ندارم! همه جام درد میکنه!!!

با محمد دراز کشیده بودیم و داشتیم واسه عید برنامه ریزی میکردیم و تقویم رو بالا و پایین میکردیم و حرف میزدیم. اومده میگه برید کنار من اومدم و خودش رو بین ما جا میکنه. بعد که یه کم نشست و از حرفای ما سر در نیاورد. پا میشه میره میگه ببندید دیگه من رفتم!!قهقهه

 

یه کار بدی که میکنه و من یه دفعه داد میزنم میگه : من نبودم من نبودم و میره قایم میشه!!بغل

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

مامان نیروانا
25 بهمن 91 13:22
ای من فداش! حالا من غش کنم یا تو الهه از دست این موش بازیا! اون کانال عوض کردنش معرکه ست. حال کردم.
میگم تقویم رو که همینجوری نبستین که هان! برنامه ی ما جوره بانو؟



سلامممممممممم فریبا بزنم دست قشنگ رو که شدی نفر اول. بابا کلی پیشرفت کردیاا!!!!!!
نه عزیزم تقویم رو نبستم یه گزینه باز روی میزه. بات که حرف زدم بهت میگم نازنین
مامان مهبد كوچولو
25 بهمن 91 14:53
عزيزززززززززززززززززززززززززم اينقدر نمكي و با مزهاي من ميخورمت ها ؟؟؟ آخه من پفك نمكي خيلي دوست دارم . نميدونم شايدم از شيرينيه !!! آخه من شيريني هم خيليييييييييييييي دوست دارم . در هر صورت هر چي باشي با اين زبونايي كه ميريزي مجبورم كه بخورمت .
الهه ي نازم اميدوارم كه خوش بگذره و هميشه به عروسي و شادي باشي . ازت ممنونم كه توي اينهمه شلوغي به خونه ي خاطراتمون سر زدي . دوستتون دارم


خاله منو نخوریاااا آخه من تموم میشم خوب.
مامان کیارش
25 بهمن 91 20:14
یسنای ناقلا
مامان نیایش
25 بهمن 91 23:31
اول سلام
بعد بگم به به خوشا اصفهان و همه جاهای قشنگش عزیزم خوش باشید هر جا که هستید
حالا برم سراغ یسنا گلی با این زیباترانه هاش


سلام به روی ماهت نازنین.اصفهان جاتون خالیه هر چند دیدن رودخونه خشک دل آدم رو به درد میاره ولی هر وقت خواستین تشریف بیارین اصفهان من در بست در خدمتم زهره جون
مامان نیایش
25 بهمن 91 23:41
عزیزمه با این حاضر جوابی هاش خب بابا محمد شما کجا عمو پورنگ کجا البته ببخشیداااااااااا خب ناراحت میشه عمو دیگه
یسنا جونم میخواد بلند بلند فکرکنه مامی عصبی نباید بشی که اون خانومه باید رژیم بگیره خووووووب
قربون اون سیاست مداریت بشم من که هر جوری شده برا خودت هم بازی پیدا میکنی

یعنی میگم الهه جون این اپیدمی شده بین بچه ها همه شون بلا شدن حسابی آره دیگه فقط و فقط باید فکرت و جسمت در اختیار اونا باشه در بست یادمه نیایش اون موقع که همسن یسنا بود تا من میشستم پا ی سیستم فوری خاموشش میکرد
الهی من فدای اون الهه جون گفتنت حتما از بابایی یاد گرفته نیایش میگفت خانمی با شمام هااااااااااااا
دماغ مامان رو دیگه چه کار داری فدات شم
وای این دخملا چه قدر شبیه همن هی میخونم هی یاد این کارا ی نیایش میفتم خدا نکنه بگم یه جاییم درد میکنه تا شب هر چی بهش میگم میگه من اینجام درد میکنه نمیتونم بعدش که میبینه ناراحت میشم بعضی وقتاش میگه مگه تو خوب شدی ؟
دلم میخواد این یسنا رو گیر بیارم بخورمش البت هاگه مثل نیایش نگه که : خواهش میکنم این کار رو نکن من از این کار بدم میاد
از این جا کردنشون هم که دیگه نگو
وای کلی حال کردم الهه جون با پستت این شیرین عسل رو ببوس که اینقدر بیشتر از سنش میفهمه و رفتار میکنه هزار ما شا الله ولی داد نزن سرش دیگه حالا یکی نیس به خودم بگه امان از این وروجکا حتما بعد ازاینکه اون جوری میکنه کلی خنده ات میگیره و عذاب وجدان هم پیدا میکنی


قربونت زهره جون که همیشه همراهمی. به قول فریبا جون یاور همیشه مومنی. تو این روزا که من وقت کمتری واسه اومدن به نت دارم همه جوره ساپورتم میکنی نازنین. بعضی وقتها منم فکر میکنم این بچه ها همه جوره شبیه به همن..شیرین عسل خونه شما که اگه من گیرش بیارم درسته قورتش میدم.
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
26 بهمن 91 2:15
یعنی عاشقتمممممممممممم


فداتتتتتتتتتتتتتتتت
مامان سها
26 بهمن 91 11:56
وای از دست این بچه ها ... کلی خندیدیم از کارهای شیرینی یسنا جونم ....

از همه با حال تر "ببندید دیگه من رفتم!!" بود


به به!!! ببین کی اومده. سها جونم خوبه؟ تولدش بازم مبارک عزیزم
مامان مریم گلی
26 بهمن 91 12:33
چه دخملی نازی که عمو ÷ورنگو بیشتر دوس داره
الهه جون باشمان بیشتر بهشون گوش بدین


قربونت برم. منظورت رو از باشمان متوجه نشدم عزیزم.راستی زیارتت قبول خانم
شهره مامان مینو
26 بهمن 91 18:03
ای جونم شیرین عسلللللللللللللللل
مامان پارمیس
26 بهمن 91 23:40
فدای عروسکم که از الان تو کار فیت نِسه. الهی قربون دختر عاقل. آخه حضار محترم وقتی یسنا جونی میگه یعنی باید اخبار ببینین دیگه! چرا زود نمیگیرین!!
این خانوم کوچولو کار بد هم میکنه؟
من رسما تو شب عشاق اعلام میکنم که عاشق این پرنسس خانومم. عااااااشق


فدات وحیده جون. اصلا با تلویزیون دیدن بچه ها مشکل داره نمی دونم چرا.ببوس پارمیس خوشگلم رو
الهام مامان آوینا
27 بهمن 91 1:10
کلی خندیدم و لذت بردم از دستت یسنای عزززززززززززززززیزززززززززززززززززززز.... الهه جون امروز با یکی از دوستام رفته بودیم نمایشگاه کیتکس 2013 ... دوستم گفت برای دخترش می خواد صندلی و میز بخره برای نقاشی کردن و... . گفتم اتفاقا مامان یسنا خریده بود...گفت میتونی برام بپرسی از کجا و چند؟ منم گفتم باشه... حالا میشه بگید که من راهماییش کنم...اون میز صندلی سبزه را میگم.. اگه ممکنه مارکش را هم بگید...یا اطلاعات دیگه ای که بتونه تو خرید بهش کمک کنه...ممنونم الهه جووووووووووووون..

سلام الهام جون چشم حتما میام وبت میگم عزیزم
الهام مامان آوینا
27 بهمن 91 11:51
ممنونم الهه عززززززززززززززززززززیززززززززززززززززز... مهربونیت را سپاس...یسنا را ببوس
مامان آراد(خاطره)
27 بهمن 91 16:21
قربون شیرین زبونیات برم خاله جون..
کلی خندیدم وقتی مطالبو میخوندم..وای که چقدر خوردنی میشه وقتی این حرفارو میزنه با قیافه تخسش..
بوسسسسسسسسسسسسسس


مرسی عزیزم بوس برای تو و پسر نازت
رضوان مامان رادین
27 بهمن 91 20:06
وای که دلم واسش خیلییییییییییی تنگ شد.....عزیزم چقدر شیرین زبونی میکنه.نمیگه درسته قورتش میدم


قربونت. مرسی خاله جون دل ما هم تنگ شد ه واستون
مسیحا
27 بهمن 91 20:37
حوشکل خانوم چقدر شیطونی عزیزم


X
مامان نیایش
28 بهمن 91 8:59
الهی فدات شم یسنا خوشگله . عزیزم با این شیرین زبونیات . به قول اون یکی زهره جون مامان نیایش همه بچه ها عین همند . مثلا نیایش وقتی دعواش می کنیم مدام می گه هیس . دوباره می گم این عکس یسنا رو که می بینم دلم غش می ره . عزیزم با خنده قشنگت


قربونت برم عزیزم. راست میگی همه بچه ها مثل همن. ببوس نیایش عزیزم رو
مامان محمدرهام جون
28 بهمن 91 10:32
قربون تو دخمل شیرین زبون ومهربون برم من.
مامانی خیلی جالب بود کلی خندیدم ولذت بردم از طرف من محکم ببوسش




فدات
ویدا
28 بهمن 91 12:12
چه با نمکه این فسقلی
مامان یلدا و سروش
28 بهمن 91 13:28
ای جونم چه جالب تعریف کردی از شیرین زبونی یسنا گلی جون. ماشاالله به شیرین زبونی و خوشگلی این دختر


مرسیییییی
مامان آرین
28 بهمن 91 22:27
واییییی خدا بگردم این فرشته نازنین رو .یسنا جون از عسلم شیرینتری ها خاله .


*
مامان ترنم
29 بهمن 91 9:51
سلاااااام همسايه عزيز. قربونش بشم. چه اين دختر شيرينه. ميام مي‌خورمت‌ها عسل.


سلام همسایه جون. تشریف بیارین خونه در خدمت باشیم عزیزم
مامی امیرین
30 بهمن 91 17:24
واااااااااااا پس نظر من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نمیدونم بانو!!!!!!!!!!! الان میام پیشت.
مامان فهیمه
1 اسفند 91 10:33
سلام کلی کیف کردم چقدر شیرین زبون شدی ورووجک
راستی منو که یادت نرفته البته تقصیر خودمه که کم کار شدم آخه سرم خیلی شلوغه ولی باور کن همین جور که پشت میزم تو محل کار نشسته بودم و داشتم این پستت رو می خوندم بلند زدم زیر خنده طوری که همه چپ چپ نگام کردن کار دستم ندن خوبه
دوستت دارم


عزیزم مگه میشه یادم بره تو دوست خوب رو. ببخش که بقیه چپ چپ نگات کردن بانو