هفته سوم مرداد ماهِ گرم امسال رو یه جور متفاوتی شروع کردیم. بار و بندیل سفر بستیم و همراه همسفرای همیشه همراهمون خاله وحیده و عمو رضا و پارمیس گلی راهی یه سفر یه هفته ای شدیم به سمت غرب ایران و تبریز زیبا. گنبد سلطانیه به دوستای عزیزمون رسیدیم و دیدار تازه کردیم. انگار شما بچه ها بیشتر از ما دلتون برای هم تنگ شده بود که مسیر زنجان تا تبریز رو از هم جدا نشدین و هردو تون توی ماشین کنار هم نشستین و تا خود تبریز برای هم ریز ریز حرف میزدین و میخندیدین و بازی میکردین. دوسه روزی تبریز موندیم و لحظه به لحظه اش رو برای خودمون خاطره های زیبا ساختیم و از مهمون نوازی مردم تبریز سرمست بودیم .الحق که این بیت شعر، مهمون نوازی مردم تبریز رو به خوبی توصیف م...