یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

جامانده های مهرانه

1395/8/10 23:44
نویسنده : مامان الهه
459 بازدید
اشتراک گذاری

عسلکم ، زیبای من،چقدر ازین خونه خاطراتت عقب موندم من. روزها تو موبایلم مینویسم ولی وقت منتقل کردن به اینجا رو پیدا نمیکردم .الان همه رو برات مینویسم نازنینم

مهرآیین جشن شکوفه هاتون رو 28 شهریور برگزار کرد و چقدر من و تو و بابا برای این روز هیجان داشتیم روزجشن من و تو رستا به بغل راهی مدرسه شدیم و موقع ورودت دوست ویار همیشگیت ماندانا با یه شاخه گل و نقاشی قشنگی به استقبالت اومد. دیدن اون همه جوجه رنگی صورتی و سرخابی قند تو دل مامانها آب میکرد و ما هم مثل شما هیجان داشتیم . برنامه های مدرسه انجام شد و شما کلاس بندی شدین و اسم کلاستون گلها شد و بعد با معلم مهربونتون رفتین سر کلاس

فردای جشن شکوفه ها یه سفر سه روزه داشتیم به کرمانشاه و چقدر برات پرهیجان بود این سفر از حسرو وپرویز وشیرین و فرهاد برات گفتیم

شنبه سوم مهرماه:امروز هم سه تایی راهی مدرسه شدیم و تو با شور و هیجانت از ما خداحافظی کردی و منم هماهنگیهای لازم برای سرویست رو انجام دادم و برگشتم. خونه بدون تو خیلی ساکت شده

هفته دوم مهر ماه: موقع برگشت از مدرسه قمقمه آب رو داخل کیف کنار کتابهات گذاشته بودی و درش رو محکم نکرده بودی وآب ریخته بود تو کیف و کتابها و دفترت رو خیس کرده بود. دیدن اون صحنه آه از نهاد من بلند کرد و حسابی تو ذوقم خورد .کتابهای نو و ورق نخورده حالا از ریخت و قیافه افتاده بودن . دفتر مشقت اونقدر خیس شده بود که مجبور به عوض کردنش شدیم و کتابها رو اگه بابا و راهکارش نبود حتما عوض میکردم برات ولی این وسط واکنش تو دیدنی بود بعد از کلی گریه و یه خواب بعدازظهر که از ناراحتیت بود، گفتی اتفاقیه که افتاده و اصلا به روی خودت نیاوردی که برگهای کتابت زمخت شدن .گفتی مهم خوندشونه و من هم دیگه بحث عوض کردن کتابها رو پیش نکشیدم . ممنونم ازت به خاطر واکنشهای معقولت

عاشق نوشتن نشانه ها شدی و هر نشانه رو با دقت زیاد توی دفتر حک میکنی. قوس میم و سرکش کاف و صافی قد الف رو چنان ماهرانه میکشی که انگار چندساله کارت نوشتن و نوشتنه

شنبه هشتم آبان: امروز جشن شروع الفبا داشتین و رسما یادگیری زبان فارسی رو شروع کردین موفق باشی عزیز دل

شنبه هشتم آبان: امروز با چنان ذوقی از مدرسه اومدی و پریدی تو بغلم و گفتی : مامان !!!! باورت میشه داریم سواد دار میشیم!!! ما امروز حرف آ رو یادگرفتیم و محکم بغلم کردی و گفتی چه حسی داری دخترت داره فارسی رو یادمیگیره؟ و من در جوابت محکمتر بغلت کردم و گفت حس یه مامان کلاس اولی که انگار دوباره داره میره مدرسه

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)